اولین شب یلدایی وجود نداشت
عزیزهای دل من، اصلا نمیخواستم که حرفی از شب یلدا بزنم اما دیدم همه ی مامان ها از اولین شب یلدای نی نی هاشون کلی عکس گذاشتن و خاطره نوشتن با خودم گفتم شاید وقتی بزرگ شدید این سوال براتون پیش بیاد که چرا شما چیزی از اولین یلداتون ندارید . متاسفانه باید بگم که امسال بدترین شب یلدای عمرم بود چون هرسال همه خونه ی مادرجون مهربونم جمع می شدیم و کلی خوش میگذشت اما امسال مادرجون رفته بود پیش خدا و خونش سوت و کور بود . از خدا سپاسگزارم که شما دوتا را به من داد وگرنه هم من و هم مامان نازی از غصه دق میکردیم . نمی خوام بیشتر از این توضیح بدم چون خیلی ناراحت کنندست . قدر بزرگترهاتونو بدونید و باهاشون مهربون باشید که بزرگترها واقعا نعمت...
نویسنده :
مامان ندا
1:27