پارسا جان و آريساپارسا جان و آريسا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

دوقلوهاي مهربون

4 سال وهفت ماهگی

سلام قند عسلا  چهارسال و هفت ماهگی تون مباررررک  دی ماه امسال هممممش شما مریض بودین و من و باباپیمان خیلی خیلی اذیت شدیم ، مریضی پشت مریضی ، تب چهل درجه ، بداخلاقی ، بیخوابی ، غذاهای مخصوص .......وااای که چه ماه بدی بود . خاطزه ی خوبی تو ایم ماه ندارم که بنویسم شیرین زبونی ها : پارسا : مامان ما کوچولو بودیم ما را قلاب میکردی ؟؟؟  منظورش قنداق بود   ازکجا شنیده؟؟ آریسا شب یلدا به شاینا گفت : شاینا لباسم را میدم بپوشی ولی رقص نداره ها فقط باهاش عکس بگیر    پارسا : مامان فردا میریم مهدکودک مامان : نه فردا تعطیله پارسا: چرا؟ من : چون تول...
29 دی 1394

جشنواره ی یلدا در جزیره بازی و جشن یلدا

سلام به عشقای قشنگم  امسال بزرگتر شدین و بهتر مفهوم شب یلدا را درک میکنید . سه تا جشن یلدا داشتیم  یکی درمدرسه  یکی درجزیره ی بازی یکی خونه ی مامان نازی  حسابی هم شیرین زبونی کردین و خوش گذروندین  همیشه خندون باشید عسلک ها  شاهنامه خوانی در شب یلدا در جزیره بازی سفالگری در جزیره ی بازی گل کاری در جزیره ی بازی شیرینی پزی در جزیره ی بازی ماسه بازی در جزیره ی بازی نقاشی در جزیره ی بازی...
30 آذر 1394

4 سال وشش ماهگی

سلام به روی ماه دوقلوهای مهربونم  وقتی عکس های گذشته را میبینم باورم نمیشه شما اینقدر کوچولو بودین ، کی بزرگ شدین ؟؟؟ اینقدر همیشه درگیر و گرفتار بودم که نفهمیدم دارین بزرگ میشین دلم تنگ شده برای قهقه های خنده آریسا ، تعجب کردنای پارسا ، یه لم دادن آریسا ، دد گفتن پارسا   اینقدر زود بزرگ نشییییین ، خبری نیست ................ من هم یک روز در رویای بزرگ شدن بودم ............................................................ باغ پرندگان با خاله نوشین شهربازی با خاله نوشین نقاشی روی صورت درشهربازی  صخره نوردی پارسا  کیسه بوکس کم ...
29 آذر 1394