سه سال و یازده ماهگی 2 ( شیرین کاری ها)
سلام زندگی های مامان
در این قسمت از پست یازده ماهگی تون میخوام از شیرین زبونی و شیرین کاری هاتون بگم و عکس بذارم
1 - قبلا وقتی میخوابیدین میگفتم ، آخیییییش خوابیدن ، یه نفسی بکشم یه کم استراحت کنم اما این روزها دیگه نه اینکه قسمتی از وجودم بلکه تماااام وجودم شدید و با اینکه خیلی اذیتم میکنید ولی وقتی میخوابید غصم میگیره که خونه ساکت شد و چه معصومانه خوابیدین . یک ساعت پیش چقدر دعوا و جیغ جیغ کردم سرتون و حالا با چه عشق پاک و خالصی دست بر گردن من گذاشتید و خوابیدید خلاصه که وجدان درد شدید میگیرم
موقع خوابیدن از خاطرات روزانه گرفته تاااااا خاطرات زمان جنینی تون هم یادتون میاد و میخواین تعریف کنید و کلی سوال راجع به همه افرادی که میشناسید
2 - پارسا جدیدا راجع بع غذا نظر میده ، از مهد اومد گفت چی پزیدی؟ گفتم قرمه سبزی . گفت مگه من صبح داشتم میرفتم به تو نگفتم تا ماهی درست کن
3 - خیلی از پایتخت ها را به خوبی تو مهد یاد گرفتید . قناری همسایه داشت میخوند ، آریسا اومد گفت ماماااااان بیا ببین صدای "کابل" (بلبل) میاد
4 - شلوار پارسال پارسا را بهش پوشوندم ببینم اندازه هست یا نه ، گفت : " مامان ، برام کوچیک شده ، ببین آستیناش رفته بالا ( پاچه هاش)
5 - آریسا موقع خواب به من میگه " مامان خالمون همش میگه تو چشم من نگاه کن ولی چرک نزن ( پلک)
6 - نصف شب پارسا صدام زد ، ماماااااان ماماااان ، دویدم پیشش گفتم چی شده مامان جان ؟ همینطور که گریه میکرد گفت " خواب بدی دیدم " ، بغلش کردم و گفتم چه خوابی دیدی عزیزم " ؟ گفت : خواب پشه
من :پشه ؟؟؟؟؟؟
7 - داشتید کارتون آموزش حیوانات میدیدید ، آریسا به پارسا میگه ببین او شیره که بال (یال ) داره پسره ، اون که بال نداره دختره پارسا میگفت : بااااااال ؟؟ کو بال ؟؟
8 - خواستم موهای آریسا را ببندم ، گفتم موهات بلند شده میخوای برات گوجه کنم ؟ گفت : نه نه من گوجه دوست ندارم خیار کن
حالاااااااااااااااااااااااا ، عکسااااااااااااااااااا
هرچی جوراب و روسری داشتیم کردید تو بلوزاتون و میگفتید نی نی تو دلمون داریم ، یه جوراب هم که از زیر بلوزتون میفتاد میگفتید ، ای واااای یکی از بچه ها!!! افتاد
ماشاالله قدتون بلند شده ، دیگه دوتایی روی یه کاناپه جا نمیشید . سر ،خوابیدن روی کاناپه و تلویزیون دیدن دعواتون میشه اولش با خنده ولی در آخر ختم میشه به
تازگی آریسا خانم آرایشگر هم شدند اما پشت پرده حمام
و یا پشت مبل ها
اینم خود خانم آرایشگر هستند با موهای زیبا شده
یک لحظه حواسم بهتون نبود ، شماها بالش پر رابرداشتید و تمااااام پرهاش را درآوردین ریختین وسط سالن ، تمام سالن و همه سر و صورت و لباساتون پر از پپپپپپپپپپپررررررر سرامیکا سفیدن درست مشخص نیست
هنوز هم دست از سر زندگی و کابینت های من برنداشتید همه سرویسام ناقص شدن
زیر کشوی تختتون سفیدک زده
آریسا میگه : ماماااااان مامااااان ، زیر کشوی میزم عفونت کرده
پارسا به آریسا میگه : عفونت که نیست ، کپک زده
من :
قرچولنگ خانم
رژ و روسری را نگاه
فقط رژ و روسری نیستااااا ، چادر هم داریم
اینم تو حمام
آخر هم خسته و خواب
پارسا خان درحال تی وی دیدن
پارسا خان در حال خواب تی وی دیدن
کاردستی های این ماه
کاردستی آریسا ، مژه های ببعیت منو کشت
کاردستی پارسا
آریسا مامان نازی را کشیده ، بیچاره مامان نازی
ماشاالله ، ماشاالله ، ماشاالله