پارسا جان و آريساپارسا جان و آريسا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

دوقلوهاي مهربون

سه سال و یازده ماهگی 2 ( شیرین کاری ها)

1394/2/30 11:24
نویسنده : مامان ندا
2,472 بازدید
اشتراک گذاری

سلام زندگی های مامان بوسبوس

در این قسمت از پست یازده ماهگی تون میخوام  از شیرین زبونی و شیرین کاری هاتون بگم و عکس بذارم 

1 - قبلا وقتی میخوابیدین میگفتم ، آخیییییش خوابیدن ، یه نفسی بکشم یه کم استراحت کنم اما این روزها دیگه نه اینکه قسمتی از وجودم بلکه تماااام وجودم شدید و با اینکه خیلی اذیتم میکنید ولی وقتی میخوابید غصم میگیره که خونه ساکت شد و چه معصومانه خوابیدین . یک ساعت پیش چقدر دعوا و جیغ جیغ کردم سرتون و حالا با چه عشق پاک و خالصی دست بر گردن من گذاشتید و خوابیدید گریهگریه خلاصه که وجدان درد شدید میگیرم غمگین

موقع خوابیدن از خاطرات روزانه گرفته تاااااا خاطرات زمان جنینی تون هم یادتون میاد و میخواین تعریف کنید و کلی سوال راجع به همه افرادی که میشناسید دلخور

2 - پارسا جدیدا راجع بع غذا نظر میده ، از مهد اومد گفت چی پزیدی؟ گفتم قرمه سبزی . گفت مگه من صبح داشتم میرفتم به تو نگفتم تا ماهی درست کن عصبانیتعجب

3 - خیلی از پایتخت ها  را به خوبی تو مهد یاد گرفتید . قناری همسایه داشت میخوند ، آریسا اومد گفت ماماااااان بیا ببین صدای "کابل" (بلبل) میاد خنده 

4 - شلوار پارسال پارسا را بهش پوشوندم ببینم اندازه هست یا نه  ، گفت : " مامان ، برام کوچیک شده ، ببین آستیناش رفته بالا ( پاچه هاش) خنده

5 - آریسا موقع خواب به من میگه " مامان  خالمون همش میگه تو چشم من نگاه کن ولی چرک نزن ( پلک)خنده

6 - نصف شب پارسا صدام زد ، ماماااااان ماماااان گریه ، دویدم پیشش گفتم چی شده مامان جان ؟ همینطور که گریه میکرد گفت " خواب بدی دیدم " ، بغلش کردم و گفتم چه خوابی دیدی عزیزم " ؟ گفت : خواب پشه تعجب

من :پشه ؟؟؟؟؟؟خندهسکوت

7 - داشتید کارتون آموزش حیوانات میدیدید ، آریسا به پارسا میگه ببین او شیره که بال (یال ) داره پسره ، اون که بال نداره دختره خنده پارسا میگفت : بااااااال ؟؟ کو بال ؟؟خنده

8 - خواستم موهای آریسا را ببندم ، گفتم موهات بلند شده میخوای برات گوجه کنم ؟ گفت : نه نه من گوجه دوست ندارم خیار کن خندهخنده

حالاااااااااااااااااااااااا ، عکساااااااااااااااااااراضیراضی

هرچی جوراب و روسری داشتیم کردید تو بلوزاتون و میگفتید نی نی تو دلمون داریم ، یه جوراب هم که از زیر بلوزتون میفتاد میگفتید ، ای واااای یکی از بچه ها!!! افتاد خندهخنده

ماشاالله قدتون بلند شده ، دیگه دوتایی روی یه کاناپه جا نمیشید . سر ،خوابیدن روی کاناپه و تلویزیون دیدن دعواتون میشه اولش با خنده ولی در آخر ختم میشه به شاکیکچل

تازگی آریسا خانم آرایشگر هم شدند اما پشت پرده حمام هیپنوتیزم

و یا پشت مبل ها

اینم خود خانم آرایشگر هستند با موهای زیبا شده دلخوردلخورتعجب

یک لحظه حواسم بهتون نبود ، شماها بالش پر رابرداشتید و تمااااام پرهاش را درآوردین ریختین وسط سالن ، تمام سالن و همه سر و صورت و لباساتون پر از پپپپپپپپپپپررررررر سرامیکا سفیدن درست مشخص نیست کچل

هنوز هم دست از سر زندگی و کابینت های من برنداشتید همه سرویسام ناقص شدنگریهگریه

زیر کشوی تختتون سفیدک زده 

آریسا میگه : ماماااااان مامااااان ، زیر کشوی میزم عفونت کرده خنده

پارسا به آریسا میگه : عفونت که نیست ، کپک زده خنده

من : سکوت

قرچولنگ خانم 

رژ و روسری را نگاه بوس

فقط رژ و روسری نیستااااا ، چادر هم داریم چشمک

اینم تو حمام

آخر هم خسته و خواب بدبو

پارسا خان درحال تی وی دیدن 

پارسا خان در حال خواب  تی وی دیدن خندونک

کاردستی های این ماه 

کاردستی آریسا ، مژه های ببعیت منو کشت خنده

کاردستی پارسا بوس

 آریسا مامان نازی را کشیده تعجب ، بیچاره مامان نازی خنده

ماشاالله ، ماشاالله ، ماشاالله 

 

پسندها (2)

نظرات (2)

مامان زهرا
6 خرداد 94 20:54
امان از دست این بچه‌ها.چکار میشه کرد مامان ندا .جز اینکه فقط وفقط لذت برد وخوش گذروند منکه خاطراتشون وخوندم فقط اینجوری شدم همیشه شاد وسلامت باشین .
مامان ندا
پاسخ
مرسی عزیزم ما هم سعی میکنیم لذت ببریم شما هم سلامت باشید همیشه
عسل و غزل
13 خرداد 94 1:24
هزار هزار ماشالا به این گل دخمل و گل پسرتون.هزار ماشالا به خودتون که اینهمه پر حوصله هستید.از دیدن عکسا خیلی لذت بردم. در ضمن مامان نازی هم خیلی چهره ی مهربون و دلنشینی دارند خدا حفظشون کنه.
مامان ندا
پاسخ
ممنوا از محبتتون . خدا همه پدر مادرها را برای بچه ها و بچه ها را برای پدر مادرها حفظ کنه