توقف زمان
عزیزهای دلم سلااام
روز به روز دارین شیرین تر میشین و علاقه ی من به شما بیشتر و بیشتر میشه . خدا را شکر میکنم که این هدیه های زیبا و دوست داشتنی را به من داد . هیچ کس نمیدونه که من چقدر از بودن با شماها لذت میبرم ، همه میگن واااااااااای دوقلو خیلی سخته تو چطور دست تنها از پسش برمیای اما نمیدونن من شبانه روز با چه عشقی به کارای شما میرسم ، ازتون مراقبت میکنم ، بهتون غذا میدم ، لباساتونو میشورم ، باهاتون بازی میکنم ، از شیرین کاری هاتون عکس و فیلم میگیرم و ............ همه ی این کارها را با تمام وجود و با یک لذت وصف ناپذیر انجام میدم ، انکار نمیکنم که سخته اما فوق العاده شیرینه . احساس میکنم درحال سپری کردن بهترین روزهای عمرم هستم ، ای کاش زمان در همین جا متوقف میشد . امیدوارم در کنار شما دوتا فرشته و بابا پیمان همیشه همین احساس را داشته باشم . البته باید بگم که بابا پیمان هم مثل همیشه منو تنها نمیذاره و خیلی باهام همکاری میکنه، عااااااااااااااشق هر سه تاتونم