پارسا جان و آريساپارسا جان و آريسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره

دوقلوهاي مهربون

اندر احوالات روزهای پاییزی آبان ماه 92

1392/8/19 20:51
نویسنده : مامان ندا
2,027 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفس طلاهای من ماچماچ

هرروز بیشتر و بیشتر اذیتم میکنید و من بیشتر و بیشتر عاشقتون میشم . شیطونی هاتون طاقت فرسا شده ، فقط یک لحظه غفلت برابر میشه با یک فاجعه . روزی نیست که اشکمو درنیارین گریه ، همه میگن ناشکری نکن اما بخدا ناشکری نیست فقط دارم شرح حال این روزهام را براتون میگم . به چیزی نیست که کار نداشته باشید . به همه جا سرک میکشین . دیگه حتی اختیار تلویزیون و لپ تاپ و گوشی موبایلم هم ندارم ناراحت .یکی میخواد با تلویزیون" کدو قل قل زن " ببینه ، اون یکی میخواد کارتن" من انق" را با لپ تاپ ببینه . تا دستم میره سمت گوشیم میخواین" انگری بردز" بازی کنید و با پیشی و هاپو حرف بزنید و ...... حتی موقع آشپزی هم میاین رو صندلی کنار من و زحمت میکشین نمک و فلفل تو غذام میریزینگریه گریه.......فقط از خدا طلب صبر و توان مضاعف دارم .

اما در عین حال شیرین زبونی ها و شیرین کاری هاتون خستگی را از تنم درمیبره و من بیشتر عاشقتون میشم . پارسا به مرحله " این چیه ؟" " این چیه ؟ " رسیده و آدمو بیچاره میکنه ازبس میگه " این چیه؟ این چیه ؟.....گاهی اوقات که جواب کامل نمیدم یا همینجوری یه چیزی میگم خودش اصلاحش میکنه و درستشو میگه عینک.....مثلا میپرسه این چیه ؟ میگم " پله " میگه " پل خواجو إ "تعجبابروخب عزیز مادر "چو دانی و پرسی سوالت خطاست" ، بذار من و پدرت دوکلوم با هم حرف بزنیم نگران

 

چند نمونه از شیرین زبونی ها تون :

(1)

مامان : بچه ها ببینید این ماشینه چقدر بزرگه ، اسمش کامیونه

آریسا : ماماااان ، ماشینه دست تو بینیش کرده بزرگ شده ؟؟؟سوال

مامان :تعجبخنثیخنثیمتفکرمتفکرقهقهه

(2)

پدر جون به بابا پیمان : پیمان جان برو به سمت نواب شمال

آریسا : مامان بریم دریا ، بریم دریاهوراهورا

مامان : یولبغل ( هر گردی که گردو نیست عزیزم)

(3)

میگم برید "حاضر بشین "میخوام ببرمتون بیرون ........هردو باهم : ماماااان ما " تازه " شدیم نیشخند

(4)

دارم سلفون روی غذا میکشم ، رول سلفونمون تمام شد ، آریسا لوله مقوایی را برداشته به پارسا میگه پارسا پارسا بدو بیا من تو اینجا میخونم ، تو برقص تعجبخنده

(5)

رفتیم پایین منتظر آژانسیم ، میگین مامان بریم بریم ، من میگم باید صبرکنیم" آژانس "بیاد ........وقتی سوار ماشین شدیم هر دو باهم ماماااااان پس" آدامس" کووووو ؟؟؟؟ آدامس بده !!!!!!

من : چیییییییییییییی؟؟؟؟؟سوالسوال من کی قول آدامس دادم ؟؟؟سوالسوال و پس از دقایقی فکر کردن متوجه شدم منظورتون چیه و مثل دیوانه ها با خودم میخندیدم و شماها را میچلوندم بغل

 (6)

دوستم یه شلوار خوشگل خریده بود ، من خیلی دوست داشتم . گفت من دوتا خریدم و اون یکی را نمیخوام ، من ازش خریدم و اومدم خونه پوشیدمش ، اما به بابا پیمان نگفتم جریان چی بوده  آریسا گفت : مامان شلوار خاله نازی را پوشیدی ؟؟؟هیپنوتیزمهیپنوتیزمابلهابله

 

 عکس هم داریم ، بدو بدو ادامه ی مطلب

تیپ های زمستانه کوچولکا

تولد امیررضا که به خاطر ماه محرم زودتر از موعد برگزار شد

همش تو اتاق امیررضا مشغول بودین

چند وقته پیله کردین به این جا ادویه ای هام گریهگریه  قاشق قاشق نمک میخورین تعجب

وقتی آریسا را دعوا میکنم گریه میکنه میره بغل پارسا ، پارسا هم دلداریش میده بغلفرشته

 

اما یه دفعه محبتش زیادی قلنبه میشه و پارسا شاکی میشه و دعوا رنگ و بوی تازه پیدا میکنه منتظر

کلا مدل آریسا اینجوری شده که احساساتش را نسبت به برادرش نمیتونه کنترل کنه نیشخند

هرچی پارسا فرار میکنه ؛ آریسا ول کن نیست خندهخنده منم مثل داورای فوتبال با دوربین دنبالشون میدوم خندهخنده چیلیک چیلیک مثل خبرنگارا شکار لحظه ها میکنم

اینجا هم خونه ی آریسا خانم و عروسکشه که یه دفعه مورد حمله پارسا خان قرار میگیره

اینجا هم بیرون خونشونه که کفشاشونو گذاشتن بغلبغلماچماچماچماچ

آریسا جلد روی مداد را کنده ، اومده داده به من میگه مامان مامان لباس مدادم کنده شد الان سرما میخوره سوال

به این جعبه سی دی هم میگن تبلت نیشخند مالکیتشم به نام حاج خانمه چشمک

کتاب رنگ آمیزی : خانم خانما تصویر بزرگ را مثلا رنگ آمیزی کردن ، گفتم مامان جان باید این دوتا تصویر شبیه هم باشه باید مثل هم رنگشون کنی . نتیجه این شد که آریسا تصویر پایین را شبیه تصویر بالا کرد نیشخندنیشخندمتفکرمتفکر

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

نازی
19 آبان 92 23:21
الهی بگردم خدا بهتون صبر بده.قربون این شیرین زبونیاشون .ای جونم چه تیپی زدن این دوتا وروجک.وای خدا من کشته مرده این ابراز واحساسات آریسا هستم دیگه اون جا پارسا کلافه شده... فدای دوتاشون بشم من عشقای من هستن... اگه اشتباه نکنم آبان پارسال این موقع ها یا زودتر با وبلاگ تون آشنا شدم انقدر خوشحال یک ساله باهاتون هستم خیلی دوستتون دارم
مامان ندا
پاسخ
مرسی از لطف و دعای خوبت نازی جان . زنده باشی عزیزم من هم خوشحالم که یک ساله با دختر خوشگل و مهربونی چون تو آشنا شدم و از محبت هات در این یک سال تشکر و قدردانی میکنم
مامان سهند و سپهر
20 آبان 92 10:32
واااااااااااای عزیز دلم این دو تا جوجه محشرن جانشونو بشم من خیلی بانمک و نازن عاشقشونم
مامان ندا
پاسخ
مرسی از لطفت عزیزم ، زنده باشی گلم
مامان نازی
20 آبان 92 12:33
عزیزم ندا جون ، خیلی قشنگه وبا اینکه اینقدر اذیت میشی باحوصله این عکسهای فشنگ را می گیری انشااله خدا قوت وصبر بهت بده وانشااله وقتی بزرگ شدن مثل خودتون بچه های قدر شناس ومهربونی باشند عزیز دلم خدا نگهدارشون باشه
مامان ندا
پاسخ
مامان عزیزم من این صبر و ذوق را از شما دارم . خدا سایه شما و بابا را از سرمون کم نکنه و همیشه شاد و سلات ببینمتون . عاشقتونم
نسيم مامان آرتين
20 آبان 92 15:30
اي جون دلم من ميخواهم اين آريساي شيرين زبون رو بخورم از بس كه نانازيه البته پارساي باهوشم جاي خود داره اون سرور سروراست
مامان ندا
پاسخ
مرسی نسیم جان لطف داری عزیزدلم
هــــآنــــی
20 آبان 92 16:17
واااااااااااای خدا چقد خندیدم فدای این دوتا وروجک مخصوصا اونجا که آریسا با دست کوچولوش پارسا رو گرفته و داره اشکشو پاک میکنه
مامان ندا
پاسخ
هانی جان انشاالله همیشه بخندی عزیزم
مامان تارا و باربد
20 آبان 92 20:11
ندای گلم فدای این وروجکا عین جوجه های منه این حرکاتشون که به همه چی کار دارن کنجکاون عزیزم اصلاااااااااااا خودتو خسته نکن و حرص نخور بی فایده اس کار خودشون رو می کنن به داد و فریاد هم بی توجهن با هم خیلی همدردیم تو این مواردی که نوشتی قربون این خوشتیپابرم من فدای محبت کردنشون به نقاشی آریسا و نوشته تو جوری خندیدم که خواهرم پرسید چی شده می بوسمتون
مامان ندا
پاسخ
ممنون از همدردیت انیسه عزیزم . زنده باشی دوست خوبم ، امیدوارم همییییییشه شاد باشی و از ته دل بخندی خوشگلاتو ببوس
آلاء
21 آبان 92 0:31
فدای جفتشون بشمممممممممممممممممممممم کلی با همسری خندیدیم الهی که همیشه شاد و سالم باشید
مامان ندا
پاسخ
زنده باشی عزیزم تو همیشه لطف داری . انشاالله همیشه بخندی . آلاء جان دوقلو بارداری ؟؟؟
مامان زهرا
21 آبان 92 2:22
وااااااای دیگه نمیتونم خودمو کنترل کنم چقدرجگرن این دوتا .من همیشه ازخدا دوقلو میخواستم ولی قسمت نشد .هزارماشاءالله بهشون . ندا جون غصه نخورالهی که سلامت باشن شیطونی وبازیگوشی هم داشته باشن .خدابه خودت سلامتی وصبر مضاعف بده .انشالله .
مامان ندا
پاسخ
از لطفت و دعای خوبت سپاسگزارم عزیزم . آمین
مامان نازنين
21 آبان 92 13:38
خداحفظشون كنه .توروخدا اگرروشي مي دونيد كه بتونم دوقلو حامله بشم بهم بگين دلم ضعف مي كنه وقتي دوقلو مي بينم
مامان ندا
پاسخ
مرسی عزیزم ، برای من خدا خواست دوقلو باشه اما جدیدا راه هایی وجود داره که من نمیدونم باید قبل از بارداری با یک دکتر زنان مشورت کنی . ولی خیلی سخته هااااااااااا من دارم تباه میشم
زهرا ک
21 آبان 92 19:40
سلام وایییییییییی خدایا هزار ماشالله به این دوتا انقدر که ناز و دوست داشتنین یعنیییییییییییی عاشششششششششششقشونم وای ضعففففففففف کردم واسه اون عکس که کفشو بیرون خونه درآوردن خیلی ماهن به خدا مامانی دعا میکنم خدا هرچه بیشتر بهت توان و صبر بده تا بتونی هرچه بیشتر از این شیرین کاریهاشون لذت ببری بوسسسسسسسسسس محکم محکم
مامان ندا
پاسخ
سلام زهراجان ، ممنون از لطفت و دعای خوبت عزیزم
مامانی
22 آبان 92 0:42
هیچم ناشکری نیست عزیزم.منبعنوانیه مامان دوقلودار خیلییییی خیلیییی ازت تشکر میکنم که واقعیتو مینویسی اکثرا الکی میگنهمه چی خوبه عالیه! ادمو دق میدن یعنی ! اخه چرا ؟! مرسی گلم مرسی و خدا قوت . ما هم زندیگیمون همینجوره خیالت راحت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1
مامان ندا
پاسخ
ممنون عزیزم ، خوشحالم درکم میکنی خدا به شما هم قوت بده
مایکــآ
24 آبان 92 15:23
ای جونم خدا نگهشون داره خیلی نازن از طرف من 1000656636ماچ
مامان ندا
پاسخ
مرسی عزیزم ، چشم
فرینوش
25 آبان 92 20:25
وای الهی جیگرن عشقن نفسن قربون شیرین زبونیاشونالــــهی خدا حفظشون کنه وقتی بزرگ بشن چقد خوندن اینا براشون جالبه،واااای ضعف کردم عززززززیزززززم از طرف من سفت بچلونشون دوتا فسقلی رو، خسته هم نباشد
مامان ندا
پاسخ
مرسی عزیزم از لطفت سپاسگزارم . سلامت باشید
پرگل
26 آبان 92 17:53
بخولمشون با این شیطونیا و این شیرین زبونیاشون این مرحله "این چیه؟" دهن مادر رو آسفالت میکنه، من که آسفالت شدم اما خدارو شکر این مرحله رو پشت سر گذاشتم شکار لحظه ت حرف نداشت حالشو بردم
مامان ندا
پاسخ
مرسی عزیزم ، لطف داری . مرحله ای هست که باید خیلی صبر داشته باشی
مامان آراد و نیکراد
29 آبان 92 0:36
خدا حفظشون کنه ... خیلی شیرینه و سخت . خوشحال میشم دوست هم باشیم
مامان ندا
پاسخ
مرسی عزیزم ، خدا خوشگلای شما را هم حفظ کنه . من هم خوشحال میشم و با اجازه لینکتون کردم
رها
5 آذر 92 14:47
ای جون دلم نازززززززززززززززز باشین همیشه دختر مهربون کلس کیف کردم اینجا ، ماشا... از لپای خوشگل هر دوشون کن
مامان ندا
پاسخ
مرسی عزیزم . لطف داری گلم ممنون