پارسا جان و آريساپارسا جان و آريسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

دوقلوهاي مهربون

وروجک های شیرین تر از عسل

1392/10/18 22:34
نویسنده : مامان ندا
3,193 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فرشته کوچولوهای منماچماچ

این روزها حس میکنم هر یک روز که میگذره به اندازه ی یک ماااااه از عمرم کم میشه ازبس حرص میدین و شیطون شدین و دعوا دعوا دعواااااااا  ، در عین حال روز به روز شیرین تر و خوشمزه تر میشین ، شیرین زبونی ها و حرفای قلنبه سلنبه تون کلی انرژی به من میده .  شما که فرشته اید تفصیری ندارین ، من خیلی ضعیف و شکننده شدم ناراحت . این روزها کارم شده گریه چون غیرازاین کاری نمیتونم بکنم . نمونش همین الانه که 4تا خط نوشتم 40 بار دعوا و  گیس و گیس کشی شده  پاشدم ازهم جداتون کردم عصبانیعصبانیکلافهکلافه

حالا یه کم از کارها و شیرین زبونی هاتون بگم :

1 - هردوتون به" فسنجون"  میگید  "پدرجون"نیشخند

2 - توی ماشین نشستیم ، دارم دنده عقب میرم ،آریسا میگه صدای زنبور میاد مامان ( صدای دنده عقب ماشین) فکر کنم زنبور اومده تو ماشینمون نیشخند

3 - داریم با باباپیمان درمورد آلودگی هوا و نگرانیمون برای شما صحبت میکنیم ، بابا پیمان میگه بریم شمال زندگی کنیم و من میگم نه بریم کیش .....آریسا میگه من میخوام برم کیش میش نیشخند

4 - پنج شنبه پارسا خونه مامان نازی مونده بود و جمعه ظهر قرار بود ما هم بریم اونجا ، به آریسا گفتم بیا زود با هم خونه را مرتب و تمیز کنیم میخوایم بریم خونه مامان نازی ....با یه حالتی به من میگه " ماماااااااان به فاطمه خانم بگو بیاد تمیز کنه "تعجب ( فاطمه خانم ، اسم خانم تمیزکاری است که میادخونمون)

5 - آریسا از من خواست که ناخنش را لاک بزنم اونم وسط روز که کلییییی کار داشتم ، لاک که تموم شد  گفتم خوشگل شدییییی برو بازی کن  ، گفت نهههههه ؟؟ گفتم چی نه؟؟ گفت : حالا باید روش گل بزنی برام گل بزن ..........منتعجبخنثی  .آخه فسقلی ، من هم سن تو بودم نمیدونستم لاک چیه اونوقت تو دیزاین ناخن از من میخوای ؟؟؟؟!!!!!......پارسا هم هی اون وسط میومد و میرفت میگفت من مردم" إبیل دارم "(سیبیل) نباید لاک بزنم مثل باباپیمان ، پدرجون و...... کلیه آقایون فامیل و دوست و آشنا را اسم برد که نباید لاک بزنند

6 - پارسا عششششق تلویزیونه و علاقه خاصی به کارتن انگری بردز داره ، داشت کارتن میدید که دیدم این پا اون پا میکنه ، گفتم پارسا جان جیش داری ؟؟؟ گفت : جیش دارم ، گفتم بدو بدو بریم دستشویی ، گفت: باشه پس "پاوزش pause" کن .....دوباره من تعجبتعجب چیکارش کنم ؟؟؟؟؟ pause؟؟؟؟

6 - خدانکنه یکیتون سرفه کنید ، اون یکی تا دوساااااعت میره میزنه پشت کمر سرفه کننده  تا خوب شه چشمکقلب

7 - آریسا به هلکوپتر میگه "فله کوفته" و  به کره عسل میگه" پلو عسل "

8 - هردوتون حسابی چای خور هستید درحالی که من و باباپیمان روزی یه چایی صبح به صبح میخوریم

9 - آریسا پارسا را دعوا مکنه و میگه "یعنی چه هرچی هیچی میگم " یعنی هرچی هیچی نمیگمنیشخند

10 - پارسا فوق العاده تمیز ، مهربون ، مظلوم و مقرراتیه ، پلیس کوچک ماشین ماست ، اگه باباپیمان یه کم سرعت بگیره بلند میگه " باباااااا آلوم آلوووووم  أواش برو  "

 11 - دیگه نمکی معضلی شده بود تو خونمون منم گفتم رفته خارج دیگه نیستش ، حالا هرکی حرف از نمکی میزنه  شماها میگین رفته "خارش"نیشخند

12 - اولین برف زندگیتون در تاریخ 92/10/11 بارید اما روی زمین ننشست . شماها کلی با تعجب از پشت پنجره به بارش برف نگاه میکردین  الهی قربونتون برم . کاش همیشه برف میومد دو دقیقه یه جا آروم مینشستین چشمک

13 - به اطلاعتون برسونم که دندان مبارک پارساخان هنوز درنیومده و من در حال پوست انداختن هستم آخکلافه

نقاشی آریسا . سمت راست بابا پیمان و سمت چپ مامان ندا

آریسا خانم درخواست کردن ناخناشون را علاوه بر لاک ، گل هم بزنم

بچه های قرتی امروزی و توقعات و بازی هاشون

پارسا خان ، آریسا را پشت مبلا گیر انداختن

آریسا با تلاش خودش ، خودش را نجات داد

تقسیم عادلانه ، ظرف صورتی برای آریسا ، ظرف آبی برای پارسا و خرده چیپس های روی زمین هم سهم مادر ناراحت

بعد از خوردن چیپس صدای هیاهو بلند شد ، مامااااان "دوراااااا" " دوراااااا" (دورا اسم این دخترکوچولو توی یک کارتن آموزشی است)

هدیه خانه خراب کن خاله نوشین جان "آبرررررررررررررررنگ"

تیپ جدید که مامان نازی براتون زحمت کشیدن

مسواک زدن گل گلیاااااااااا قلبقلب

 شاد باشید

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

زهرا ک
19 دی 92 11:22
سلااااااااااااااام کلی دلم تنگ شده بود واسه این وروجکای شیطون من همیشه آرزو داشتم دوقلو داشته باشم ولی با این توصیفاتی که میکنید یه خورده شک کردم ولی خدایی خیلییییییییی دوست داشتنین مامانی به نظرم آریسا جلوتر از سنش میاد اینو از نقاشی اش و بقیه کاراش می گم ماشالله خیلی خوب کشیده حتما پیگیری کنید. واییییییییی کلی لذت برم از مسواک زدنشون که انقدر قشنگ با لیوان و رعایت مصرف درست آب این کار رو انجام میدن که حتما حاصل آموزش های شما است تو تابستون وبلاگ هر کی میرفتم به طرز دردناکی در حال آب بازی و هدر دادن آب بودن ولی این فسقلی ها اینکا ررو نمی کنن واقعا خسته نباشید ببخشید طولانی شد بوسسسسسسسسسس محکم برای شیرین عسلا
مامان ندا
پاسخ
سلام ، دوقلوداری علاوه بر شیرین بودن و قشنگی هاش خییییلی سختی داره . ممنون از لطفی که نسبت به بچه ها و من دارین . سلامت باشید
آلاء
19 دی 92 12:55
مامان کیان
19 دی 92 18:20
وای ندا جون کلی خندیدم از دست این وروجکا!اون عکسی که پارسا آریسا رو گیر انداخته بود پشت مبل و خودشم ریلکس نشسته بود خیلی خنده دار بود خدا حفظشون کنه
مامان ندا
پاسخ
عزیزم امیدوارم همیشه شاد و خندان باشی . ممنونم خدا کیان عزیزم را هم برای شما حفظ کنه
نازی
20 دی 92 22:26
همه چی باحال بود تک تک عکسا مخصوصا قیافه بانمک پارسا موقع مسواک زدن من اینجوری بودمدلم برا آریسا سوخت گیر کرده بود پشت مبل چقدر از گریه قرمز شده بود تیپ قرمزشون منو کشته لاک طرح دارشو ببین دختر قرطی مرطی شده برا خودشا روسریشو ببین خیلی معصوم شده با روسری
مامان ندا
پاسخ
نازی جان از لطفت سپاسگزارم امیدوارم همیشه شاد باشی عزیزم
مامان تارا و باربد
22 دی 92 14:52
عزیز دلم این شیرین زبونا رو بوسشون آدم حظ می کنه رابطه وروجکا تویاین سن خیلی قشنگه ما به خاطر پیشگیری از بروز معضلات جدید بساط آبرنگمون خونه مامان جون ایناست ببوس فرشته های نازتو
مامان ندا
پاسخ
قربون لطفت برم عزیزم ممنونم ، خیییییییییلی شیرینن خیییییییلی . ما بردیم تو حمام قبل از حمام کردن یه دور رو در و دیوار نقاشی میکنن بعد حمام میکنن
مامان نازی
23 دی 92 9:59
یه دنیا دوستون دارم بازم
مامان ندا
پاسخ
ما بیشتر از یه دنیا دوستون داریم مامان نازی جووووووووووون
فرینوش
25 دی 92 18:36
واااای خیلی عالی بود کلــــی خندیدم و دلم قش رفت برا این وروجکای قرتی و شیرین زبون الهههههههی خدا حفظشون کنه و خدا قوت به شما
مامان ندا
پاسخ
مرسی فرینوش جان ، لطف داری عزیزم . از دعای خوبت ممنونم
مامان سهند و سپهر
28 دی 92 13:59
خیلی زیبا بود عکسها دقیقا وصف الحال ما هم همینه وقتی میگی هنوز دعوا ها داره بدتر میشه بدنم می لرزه واسه ما هم تازگی هی داره وضع فجیعتر میشه منم گریه م میگیره چاره پیدا کردی به منم بگووووووووووووووووووووو لطفا
مامان ندا
پاسخ
مرسی عزیزم ، من شنیدم بدتر از این هم میشه
زهرا
30 دی 92 11:55
جيگرشونوبخورم خوشتيپاي خالن ديگه!خداقوت نداجون
مامان ندا
پاسخ
قربونت برم عزیزم ، مرررررسی
زهرا(مامان علی و امید)
4 اسفند 92 13:40
سلااام ندا جونم ... وااای که چقدر دلم براتون تنگ شده بووود یعنی من عاااااشق این نوشته هاتم .. خیلی باحال تعریف میکنی ... نگران دعواهاشون نباش حالا کم کم بهتر میشن .. اینا که به فسنجون میگن پدر جون به پدر جون چی میگن ؟ خیلی باحال بود اونجا که آریسا میگه بریم کیش میش چقدر لاک ناخوناش نااااز شده ... بچم از همین الان باید شیک باشه خوب .. یعنی چی براش گل نکشیدی ؟ ای جانم به اون ابیل پارسا .. بهش بگو مواظب باش ابیلاتو باد نبره فسقلیییی ندا نقاشی اریسا خیلی خوشگله هااا .. کلی استعداد داره .. بفرست برنامه نقاشی نقاشی نشون بدن خیلی باحال بود .. این پارسا چقدر شیطونه ؟؟ همچین ریلکس نشسته اصن انگار نه انگار اون بیچاره رو گیر انداخته و داره گریه میکنه .. اونجا هم که اریسا اومده بالا فک کنم داره تهدیدش میکنه چقدر توجهشون زیاده ... اون دورااا و چی توز رو میگم .. خیلی باحال بود تیپ جدیدشون هم که محشره .. خیلی ناز شدن .. خیلی رنگ قرمز بهشون میاد ای جونم به این دندونای ریزتون با اون مسواک زدنتون .. ندا جونم از طرف من بماااااااااااااااااااا چشون