سه سال و دو ماهگی
سلام نفس های مامان
قربونتون برم که روز به روز عاقل تر و شیرین تر میشین . متاسفانه این ماه هیچ کدوم از شیرین زبونی هاتون را نتونستم یادداشت کنم اما خیلی بهتر از قبل شدین چون با هم بازی میکنید ولی دعواها همچنان بر سرجای خود باقیست !!!! این روزها بیشتر دعواهاتون سر این جمله شروع میشه " آریسا میگه فلان کار یا فلان اسباب بازی برای دختراست برای تو نیست چون تو پسری یا پارسا میگه برای پسراست برای تو نیست چون تو دختری " و من خدایا به من صبر بده ، ای خداااااااااااااااااااا
از همه دوستانی که من را در رابطه با مشکل کارتون سیندرلا راهنمایی کردن سپاسگزارم . باید به عرضتون برسونم که کارتون " زیبای خفته" را جایگزین کردم ...میدونید نتیجه چی شد ؟؟؟ آریسا میره میخوابه رو کاناپه ، پارسا هم یه چیزی که یعنی شمشیره دستش میگیره و من بدبخت فلک زده هم نقش اژدها را بازی میکنم که شاهزاده پارسا باید با من بجنگه من هم بااااید کتک بخورم بعد شاهزاده پارسا میره پرنسس آریسا را میبوسه و اون از خواب بیدار میشه و دوتایی میفتن رو سر و کله ی من
کارتون " گربه های اشرافی " را گذاشتم که دیگه پرنسس و شاهزاده نداشته باشه ، میدونید چی شد ؟؟؟؟؟؟؟؟ همش دارن خودشونو مثل گربه ها لیس میزنن میگن ما پیشی شدیم خدایا چیکار کننننننننننننم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پرنسس آریسااااااااااا
این پرنسس شیطون بررسی کرده و دیده یک وجب فاصله ی بین تختش و دیوار از دستش در امان بوده ، به همین دلیل به همراه داداشش تصمیم گرفتن برن این یک وجب جا را هم کشف ، فتح و نابود کنند . خودشون گیرافنادن ، تختشونم شکستن
امان از دست این کار جدیدتون ، توی کمد رفتن !!!
حتی خونه ی باباجوووون
این روسری که شبانه روز دست آریساست و حتی موقع خواب میذاره کنارش و میخوابه ماجرا داره !!!! رفته بودیم خرید، خاله زهرا کلی روسری زیر و رو کرد تا اینکه این رنگش را انتخاب کرد و خرید اما آریسا خانم از همون لحظه اون را صاحب شدند و طفلک خاله زهرا یک بااااار هم این روسری را سر نکردن
بازم شهربازی
آریسا همیشه از استخر توپ میترسید اما اینبارخیلی ناباورانه بازی کرد حتی زمان بازی را تمدید کردیم
اینم از سه سال و دوماهگی .
خدایا همه ی بچه های معصوم سرزمینم را به تو میسپارم از فرشته های کوچولوی من هم خودت محافظت کن . آمین