اولین سینما ( فیلم شهر موشها )
سلام به دوتا جوجه ی پاییزی عزیزم
در سن سه سال و پنج ماهگی برای اولین بار همراه مامان نازی ، غزل و مامانش به سینما رفتیم برای تماشای فیلم " شهر موشها " . خیلی محیطش براتون جذاب بود ، قبلش من کلی آمادتون کرده بودم و راجع به سینما براتون توضیح داده بودم که یه جای بزرگه با کلی صندلی و یه پرده ی بزرگ که روش فیلم نشون میده و موقع شروع شدن فیلم چراغها خاموش میشه که بهتر بتونین اون پرده را ببینید اما از زمان ورود به سینما ، سوال ها و چراها شروع شد
تا حالا تو عمرتون اینقدر دستشویی نرفته بودین که موقع پخش این فیلم رفتین
از این صندلی به اون صندلی میرفتین
دل مامان بشینم ، دل خاله بشینم ، میخوام پیش غزل باشم و .........
خلاصه اینکه زیاد خوشتون نیومد و شروع کردین به نق نق کردن که بریم خونه ، ما هم برای ساکت کردن شما تو اون مکان عمومی موبایل ها را دادیم دستتون و شروع کردین به بازی کردن ، خودمون هم نشستیم "شهر موشها " دیدیم به یاد "مدرسه ی موشها "ی قدیم و زمان بچگی خودمون . و من تصمیم گرفتم فعلا تا بزرگ تر نشدین دیگه با شماها سینما نرم ، اینقدر که حرص خوردم .
جالب اینجاست که دیگه هرچی سینما میبینین میگین شهر موش ها فکر کردین اسم اون مکان شهر موشهاست
از سینما هم عکس داریم