پارسا جان و آريساپارسا جان و آريسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

دوقلوهاي مهربون

سه سال و هفت ماهگی

1393/10/29 10:01
نویسنده : مامان ندا
1,501 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به امیدهای زندگیمبوسبوس

سه سال و هفت ماهگی تون مبارک عسلای منجشنجشن

یکی از خوانندگان عزیز وبلاگ خواسته بودند در مورد توی مهد  موندن بچه ها بنویسم . خداراشکر بساط گریه زاری همون یک ماه اول بود و وقتی آریسا کاملا با محیط و خاله های مهد آشنا شد . خودش علاقه مند شد و دیگه مشکلی نبود . مادرایی که بچه هایی مثل من دارند کمی باید روی دلشون پا بذارن و دیگه بعد از یک هفته  نمونن تو مهدکودک ، تا زمانی که بچه میدونه مامانش تو مهده فایده نداره اما خیلی کار سختیه منم خیلی عذاب وجدان داشتم  غمگین

و اما از اتفاقات این ماه :

مامان نازی و پدر جون از مسافرت اومدن و کلی سوغاتی های خوشگل براتون آوردند هم پوشاک و  هم اسباب بازی شماها کلی خوشحال شدید . دستشون درد نکنه که همیشه لبخند و شادی را به ما هدیه میکنند . خدا حفظشون کنهبوسبوس

مهمترین اتقاق در این ماه سوراخ کردن گوش آریساست . قصد نداشتم تا زمانی که بزرگ شد گوشش را سوراخ کنم به این دلیل که اولا میخواستم خودش اگر دوست داشت این کار را انجام بده و دوم از دعواها و کشیدن گوش و گوشواره توسط پارسا خان وحشت داشتم . اما آریسای مامان اینقققققدر علاقه به گوشواره داشت و گوله گوله اشک ریخت و التماس کرد که آخر این کار انجام شد  مامان نازی و پدرجون اومدند دنبالمون و رفتیم کلینیک ،  آریسا موقع سوراخ کردن گوشش از ذوقش هیچی نگفت یعنی اگه دیوار صدا کرد ، آریسا هم صدا کرد . انگار نه انگار داشتند گوششو سوراخ میکردن البته قبلش من آمادش کرده بودم که ممکنه دردت بیاد و گفته بودم چطور این کار را انجام میدن ، خداراشکر خیلی راحت تر از چیزی که تصور میکردم این پروژه هم انجام شد خسته

این روزها عاقل تر شدین اما دعواهاتون تمومی نداره ؛ خیلی همدیگه رو دوست دارین اما دعوا و کل کل هم زیاد میکنید . مثلا پارسا آریسا را اذیت میکنه و من میگم از این کارت خیلی ناراحت شدم . آریسا میگه مامان دیگه تو را دوست نداره ، پارسا میگه نخیر دوست داره ، آریسا : نداره  ،  پارسا : داره ........داره ، ند اره ، داره ، نداره ، داره ، نداره ..................تا نهایت به دعوا و گریه زاری منجر میشهکچل

اما خیلی همدیگه رو دوست دارین ، بهتون میگم که سال دیگه توی مدرسه دیگه باید از هم جدا باشین ، پارسا باید مدرسه پسرونه بره و آریسا دخترونه ، پارسا میگه : نهههههه من میخوام با آریسا باشم من خواهرمو دوست دارممحبت

آریسا میگه : الهی من قربون تو برم داداش کوچولوی مهربونممحبت

"کوچولووووووووووووووو " .......این لفظیست که آریسا خانم برای همه ی بچه های بزرگتر و کوچکتر از خودش به کار میبره ، به همه میگه کوچولو ،  فکر میکنه از همه بزرگترهخندهبوس

 

خب بریم سراغ خاطرات مصور چشمک

گوش آریسا ، البته این گوشواره را قبول نداره میگه من گوشواره بلند دوست دارم بغلبوس

قر جدید ، از سوغاتی های مامان نازی 

پسرم عاشق دختراست ، رابطه خوبی با پسرا نداره زبان دخترا هم عاشق پسرمن البتهچشمک

اینم از دوستای آریسا بوس

بازی در کلاس ، سه دوست خوب آریسا و پارسا و شاینا

تو مهد کودک هم دست از شیطونی کردن برنمیدارین ، آریسا خانم سردسته وروجکاستشاکی

اینم از تو خونه و کارای خطرناک شاکی

بعدازظهرا یه روسری میبندین به کمرتون و میگین نانای بذار عربی ب.ر.قصیم خنده

گاهی با خاله بازی سرگرم میشین

گاهی وقتی هوا خوب باشه توی حمام با رنگ انگشتی سرگرمید

و گاهی با هم به جشن شاد مخصوص کودکان میریم ( همراه با مامان نازی و پدرجون و خاله زهرا)

خدا پدر مادرم را حفظ کنه که بدون اونا نمیتونستم هییییییچ کاری برای شما انجام بدم

 

 

پسندها (2)

نظرات (6)

مامان روژان
1 بهمن 93 11:00
سلام نداجون ممنون از راهنمایتتون بابت مهد . یه سوال دیگه ازتون داشتم و این که این رنگهایی که توی حمام بچه ها بازی میکنن گواش هستش یا چیز دیگه ای ؟ توضیح بدید ممنونتون میشم چون روژان هم علاقه زیادی به نقاشی کردن روی دیوارها داره . ممنون
مريم
3 بهمن 93 7:16
وبلاك ليانا عسل مامان بابا برو عكس برادر ليانا امده اينجا
هنرمند
4 بهمن 93 16:08
سلام و عرض ادب مطالب بسیار زیبایی داری با افتخار منتظر حضورسبزتون هستم
انیس
13 بهمن 93 8:35
سلام ندا جونم خوبی ماشالا به جون دسته گلای نازت ایشالا همیشه شاد و سلامت باشید منم دقیقا به همین دلایل تو گوش تارا رو تا حالا سوراخ نکردم مبارکش باشه براش گوشواره بلند بزار حالشو ببره نازنازی خانم خوش ادای شیطون گل پسرت هم هواشو دارن دخترا بس که ماهه ببوسشون به جای من
پدرجون
29 بهمن 93 8:37
دخترگلم ملکه زیبایی من خسته نباشی عزیزم امیدوارم حالت خوب و همیشه شاد سلامت و موفق باشید ازاین که درتهیه وبلاگ دوقلوها زحمت می کشید وباجدیت آنرادامه میدهیدخیلی خیلی خوشحالم واز داشتن دختری مانند شما احساس غرورمینمایم امیدوارم در پناه خداوند بزرگ همیشه سلامت و موفق باشید......
مامان ندا
پاسخ
مرسی باباگلم عشقم عزیزم هرچی دارم از شما دارم
طناز (مامان آروين)
3 اسفند 93 8:10
ايشالا هميشه باهم مهربون و پشتيبان هم باشين زير سايه پدر و مادر