سه سال و ده ماهگی
سلام عسلای من
سه سال و ده ماهگی تون مبارررررک
سه سال و ده ماهگی تون همراه شد با عید نوروز 94 ، حسابی بهتون خوش گذشت . به خاطر شیطنت هاتون امسال دید و بازدید تعطیل بود ولی چندروز رفتیم تهران پیش خاله نوشین که اونم پشیمونمون کردید ازبس ماشاالله همه زندگی خاله را به هم ریختید و ما حرص خوردیم . پارسا عاشق حیواناته ، رفتیم باغ وحش کلی کیف کردید که در پست قبلی مربوط به نوروز عکسهاش را گذاشتم . بریم به ادامه مطلب و عکسای این ماه را ببینیم .
گریم مجدد پارسا در مهد
اولین عیدی ها تون در سال 94 از مامان نازی و پدرجون . دیگه کاملا با ارزش پول آشنا شدید چون امسال عیدی هاتون را به راحتی ما نمیدادید با صدتا خواهش و قول و وعده ازتون میگرفتیم
با پدرجون
چندتا عکس مرحله ای :
1 - پارسا ، آریسا را دعوا کرد گفت بیا اینجا وایستا اما آریسا نرفت
2 - پارساگفت دیگه باهات دوست نیستم ، برات جایزه نمیخرم وووووو عکس العمل آریسا
3 - ابهت و جذبه آریسا
4 - نگاه پر معناااااااااا ، چشمهای پارسا
5 - درنهایت
آسایش در جاده تهران
زندگی خاله نوشین بیچاره ، ( آینه صورتی عیدی خاله میباشد)
بدون شرح
پارسا عااااااااشق گاوه
آریسا عشق رژ لب
این لباس ها را مادرجون زحمت کشیدن براتون
ماشاالله ، ماشاالله ، ماشاالله