پارسا جان و آريساپارسا جان و آريسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

دوقلوهاي مهربون

سفر به شهریاسوج پایتخت طبیعت ایران

1394/3/15 14:22
نویسنده : مامان ندا
1,744 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفس های من بوسبوس

امسال تعطیلات خردادماه تصمیم گرفتیم جمیعا با کل خانواده بریم سمیرم و یاسوج . صبح زود روز سیزدهم راه افتادیم جاده ی خیلی زیبا و خطرناکی داشت . ساعت 2 رسیدیم ، بابا پیمان قبلا برامون یه خونه دربست اجاره کرده بود رفتیم کلید را گرفتیم و اونجا مستقر شدیم . ناهار خوردیم و کمی استراحت کردیم و عصر شروع به گشت در شهر کردیم . زیبا بود اما به نظر من شمال یه چیز دیگه ست .جنگلای بلوط داشت و آبشارهای قشنگ و طبیعی ، خوبیش این بود که طبیعتش بکر و دست نخورده بود . بریم  تو عکسا تصویری درموردش توضیح بدم چشمک

تصاویری از طبیعت زیبای یاسوج 

هوای بسیاااااار تمیز و عالی 

آبشار یاسوج

آبشار و چشمه زیبا در منطقه سی سخت ، کلی آب معدنی طبیعی خوردیم اینجا از چشمه 

منطقه سی سخت 

در این تصاویر آزار رساندن یک عدد آریسا به یک عدد پارسا را مشاهده میکنید . از سمت چپ دست دخملی میره به سمت گوووش پسملی و در نهایت با عصبانی کردن پارسا یک علامت پیروزی و خنده ی موفقیت آمیز در چهره ی آریسا خانم میبینید دلخوردلخور اون هم کنار دره ، جای خطرنااااااک عصبانیعصبانی

جنگل بلوط

خانه ی سنجاب ها در درخت های بلوط 

وقتی میگن دخترا عاشق باباهاشونن یعنی این .....تعجب

غروب جنگل و آتش 

شب اومدیم خونه ، صاحب خونه لباس محلی داد به خانم ها بپوشن عکس بگیرن ، این دوتا دخمل اینقققققدر گریه کردند چون اینا هم دامن و از این لباسا میخواستن درنهایت فقط روسری هاش را سرشون کردیم اندازه کل قدشون بود خندونک قانع شدند خداراشکر

 در طبیعت زیبا .....پارسا از زنبور میترسید و از بغل خاله نوشین پایین نیومد 

سفر ما به سر رسید و روز جمعه 15 خرداد به خوبی و خوشی رسیدیم خونه و خاله نوشین رفت تهران و دوباره کلی کلی کلی دلمون گرفت غمگینغمگین

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان نازی
23 دی 94 8:26
عزیزای من امیداوارم خداوند اینقدر توانای وبرکت به زندگیتون بده که تمام ایران وتمام جهان را با خوبی وخوشی بگردین وخوش بگذرونید انشااله می بوسمتون
مامان ندا
پاسخ
مرسی از دعای خوبت مامان مهربونم ، زیر سایه شما و همراه با شما انشاالله