پارسا جان و آريساپارسا جان و آريسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

دوقلوهاي مهربون

نوزده ماهگیتون مبارک

1391/10/29 13:38
نویسنده : مامان ندا
2,617 بازدید
اشتراک گذاری

تربچه های خوشمزه ی من سلاااااامماچماچ

نوزده ماهگیتون مبارک همه زندگی های من هوراقلبقلب. همونطور که قبلا هم گفتم کارهای جدیدتون هر روز بیشتر میشه . روزها با هم خیلی بازی میکنیم و لغات جدید را با بازی و کتاب و سی دی بهتون یاد میدم .دایره را خیلی خوب یاد گرفتین و از مردمک چشم عروسکاتون و دکمه ی لباساتون گرفته تااااااا بشقاب و کاسه و میز ناهارخوری و گلهای فرش ، وقتی میبینین سوزنتون گیر میکنه "دااااایره""داااااااایره""داااااااایره" تا زمانی که من بگم بله مامان جان "دااااااایره" آفرین عزیزم و دست بزنم نیشخند

بعضی وقتا من نی نی میشم و شما مامان انققققققققدر مامانای مهربونی هستییییییییییید که میخوام قورتتون بدمبغلبغل . پارسا یه بالشت کوچولو میذاره رو پاهاش ،با دستش میزنه رو بالشت و به من نگاه میکنه و میگه لا لا منم که نی نی خوبی هستم میرم سرمو میذارم رو بالشت ، اونوقت پاهای کوچولوی پسرک مهربونم شروع میکنه به تکون خوردن و من چشمهامو میبندم آریسا هم آروم آروم به کمرم ضربه میزنه و میگه "هیییششش" "هییییششش" و من مدااااااااااام تو دلم دارم قربون صدقتون میرمماچبغل . وقتی حس میکنین خوابیدم پارسا پاهاشو میکشه از زیر بالشت بیرون و میاد سرمو میگیره تو بغلش و میبوسه و آریسا هم سرش را میذاره روی شونه یا شکمم و بغلم میکنه اون وقته که حس میکنم خوشبخت ترین آدم روی زمینم و دارم تو آسمونا پرواز میکنم و گاهی حتی از خوشحالی اشک شوق میریزم .عاشقتونم مهربونای من عاااااااااشقتونننننننننننم ماچماچ

 

دو روزه که شلواراتونو در میارین و میگیرین دستتون یا میذارین دورگردنتون و دنبال هم میدوید . آخه این یعنی چی ؟؟؟؟تعجب اینو دیگه از کجا یاد گرفتین ؟؟؟؟سوال کی اول شروع کرد و به اون یکی هم یاد داد ؟؟؟؟عصبانی

 

برای اولین بار آریسا پای پارسا را گاز گرفتتعجب ، بسم الله الرحمن رحیم ، اینو دیگه نداشتیم هیچ وقتتعجب

خودشون هم تعجب کرده بودن و براشون جالب بود جای دندونای آریسا رو پای پارسا موندهنیشخند

بعد مامان گفت آریسا داداشتو بوس کن ببین اوخش کردی مامان جان ولی انگار کارای دنیا برعکسه

 

 

 از زیر این سرامیک ها لوله ی آب گرم رد شده و شما عاشق این قسمت از خونه هستید چون خیلی حرارت دلچسبی داره تو این سرمای زمستونی .

 همه چیز آروم بود که یه دفعه گیس و گیس کشی شد !!!!!

چیزی که عوض داره گله نداره !

قربون قلبای مهربونتون برم که یه دقیقه بعد همه چیز را فراموش میکنید و با هم لی لی لی لی حوضک بازی میکنید و غش غش میخندین ماچ

 

پسندها (1)

نظرات (32)

آلاء
29 دی 91 13:51
سلام
میشه این دو تا مهربون منم بخوابونن

الهیییییییی بیچاره پارساااااااااااااا جیگرم کباب شد پاشو دیدم
ای آریسای بلا هوای داداشتو داشته باش


سلام ، بلههههه چرا نشه خاله جون ؟؟
جالبه بدونی وقتی آریسا را دعوا کردم پارسا اومد منو دعوا کرد و یه چیزایی هم به زبون خودش بهم گفت و من
آلاء
29 دی 91 13:54
یادم رفت بگم
19 ماهگی تون مبارککککککککککککک


ممممرسی خاله آلاء جوووووون
حنا
29 دی 91 15:38
سلام عسلای خاله
ای جانننننننننننننن منم دلم می خوات روپای کوچولوی نازتون بخوابم یه خواب آروم و خوشمزههههههههههه

بوس بوسییییییییییییییییی

یعنی من کشته مرده این دعواها و آشتی کردنتون هستم خوشگلای خاله

هزار ماشاله بزرگ شدین نازنازیا

مرسی حناجون ، بچه هااینقدر روح بزرگی دارن که روی پاهای کوچولوشون به همه جا میدن واسه لالا کردن شما که دیگه جای خود داری عزیزم ، مرسی از لطفت گلای خاله را ببوس

مامان تینا
29 دی 91 17:32
ندا جون شلوار درآوردن هم یه دوره داره الان دختر منم که 20 ماهس انجامش میده هرروززز میزاره رو سرش و خودشو تو آینه نگاه میکنه کیف میکنه

دختر منم گاز میگیره گه گاه کلا کار دختراس

ندا در آخر هم بگم من عاشق این دوقلو هام خدا حفظشون کنه هر سری میام عکساشونو میبینم لذت میبرم واقعا خسته نباشی مادر مهربون


خیالمو راحت کردی مامان تیناجون ، پس این کارا طبیعیه خداراشکر . نگران بودم . مرسی از لطفی که به دوقلوهای من داری و خوشحالم که موجب لذت و شادی شما میشم . خدا نی نی شما را هم حفظ کنه ، شاد باشید
مامان تینا
29 دی 91 17:32



نازی
29 دی 91 17:36
اولا نوزده ماهگی مبارک دوما خدا به فریادت برسه ندا جون چه بزن بکوبی راه انداختن این دوتا وروجک خدا به همه مامانا مخصوصا اونایی که چند قلو دارن صبر مضاعف بده چه جوری گاز میگیره این آریسا وموهای همدیگرو میکشن حس میشه اون لحظه موهاشون داره کنده میشه


مرسی نازی جان سلامت باشی . ممنون از دعای خوبت آمین
نسیم -مامان آرتین
30 دی 91 8:49
ای جـــــــــــــــــــــــــــــونم ندا جون دلم ضغف رفت تو رو خدا از مراحل خوابوندت یهجورایی عکس بنداز هم یادگاری خوبی میشه هم ما میبینیم وکیف میکنیم خدا حافظشون باشه تو رو خدا همیشه براشون اسپند دود کن من که هر دفعه میبینمشون دلم میخواهد بخورمشون حتما بقیه هم همین جوری هستن
راستی عزیزم این پیام برام اومده
نظر میدم ولی چرا هیچ پیغامی نمیده که ارسال شد؟؟؟


چشم نسیم جان باید یک شخص چهارمی هم پیش ما باشه تا بتونه یواشکی عکس بگیره وگرنه این فسقلا دوربین دست من ببینن همه کاراشون یادشون میره . اسپند هم دود میکنم مرسی از لطفت عزیزم
)))))) آخه چندبار برات کامنت گذاشتم اما هیچ پیغامی مبنی بر اینکه ارسال شد یا نشد نداد اما تا اینو نوشتم ارسال شدش اومد
پوپک
30 دی 91 12:03
نوزده ماهگی مبارک. الهیییییی. مامان خانوم از این به بعد خودت رو برای تجربه های دعوایی اماده کن که خیلی کار داری دوره ای زورگو میشن. بعد کتک کاری یه کم بزرگ شدن نوبت به لجبازی می رسه که من کارتون میخام- نه من نمیخام ببند.
برا شلوار دراوردنشون هم هیییییییچ اشکالی نداره. موتظب باش پوشک رو درنیارن.
فعلن اینا رو داشته باش تا بعد


پوپک جان ممنونم از اینکه به من آمادگی میدی ، پس فعلا قدر این لحضاتمو بدونم که راه دشواری درپیشه !!
مامی کیارش و کیانا
30 دی 91 14:26
الهی قربونشون برم خیلی ناز و ملوسن دلم می خواد درسته قورتشون بدم


مرسی دوستم . زنده باشی عزیزم گلاتو ببوس
مامان شايان
30 دی 91 15:32
سلام زودي خودتوو برسون به وبم كاري مهم پيش اومده
آلاء
30 دی 91 16:09
الهی قربون دل مهربون داداش پارسا برم مننننننننننننننننننن
یه دنیا دوستون دارم


زنده باشی عزیزم ما هم یه دنیا دوستت داریم X
مامان کیان
30 دی 91 17:31
1 نوزده ماهگی قند عسلاتون مبارک
2 خیلییییییییییییییییی پست باحالی بود یعنی کلی روحیم عوض شدااااااااااا
3 من همیشه خواننده ی وبلاگتون هستم از زمانی که دوقلو ها تازه به دنیا اومد تا حالا
4 در ضمن من به خاطر خوشمزگیشون حتما یه روز میام میخورمشوووون.شوما فقط بوگو کوجای اصفهان میشینین من اومدمممممممم


دوست عزیزم :
1 مرسی گلم
2 خداراشکر که باعث شد روحیتون عوض بشه
3 ای ناقلا خواننده ی خاموش بودی تا حالا ؟؟!!
4 منم هرروز میخورمشون و سیر نمیشم ، مگه شما هم اصفهان هستی ؟
رعنا
30 دی 91 21:38
خداییش معلومه آریسا به پارسا زور میگه


دقیییییقا
مامی پانی پویان
1 بهمن 91 4:15
ای خدا این دوتا گلدونه رو حفظشون کن

یکی از دغدغه های من هم همین آسیب رسوندناست به همممممم
البته به مرور کمتر میشه





آمین ، امیدوارم کمتر بشه و بیشتر با هم بازی کنند تا دعوا من دیگه کچل شدم از دست دعواهاشون (
ایلیاالشن
1 بهمن 91 11:44
آفرین مامان ندای زبرو زرنگ .. نازآبی و صورتیت رو برم من .
درخصوص دیدار هم انشاء ا... خدا بطلبه من روی ماهت رو ببینم .. حتمی هماهنگ می کنم انشاء ا... قبل از اومدنم به اصفهان نصف جهانتون .

لی لی حوزک هم بلتن ماشاءا ... جیگرشونو .


حتما سمان جون ، خوشحالم میکنی عزیزم تربچه ها را ببوس
مریم مامان محمد مانی
1 بهمن 91 14:08

ماشالله.............. لاحول ولا قوه الا بالله
چقدر شما دوتا با احساس و خوردنی شدید.
ندا جون خدا برات نگهشون داره. بخدا انقدر دوستشون دارم که گاهی دلم هواشون رو میکنه که میام و صدباره عکسهاشون را میبینم.
انشالله سعادتمند باشند.


مریم جون ممنونم از این همه لطف و احساس قشنگت و همینطور دعای خوبت . ما هم شما را دوست داریم
مامان تارا و باربد
1 بهمن 91 19:55
سلام مامانی گل خوبی عزیزم خسته نباشی 19 ماهگی گلات مبارک ایشالا همیشه زنده باشین و سلامت
الهیییییی چه آرامشی داره آدم سر روی پای عزیزای دلش بزاره کاملا حس و حالتو درک می کنم انگار آدم میره رو ابرا
گاز گرفتن بسیار طبیعیه ما روزانه چند بار این مسئله رو داریم نگران نباش خودشون از گلو هم پائین می رن دعوا هاشونم لحظه ای هست
برای در آوردن شلوار منم از 14-15 ماهگی به بعد این مشکلو داشتم تا خود الان که دیگه از یه ماه پیش دارم از پوشک می گیرمشون چون بعد چند وقت به قول پوپک جون پوشکو در میارن که دردسری هست برای خودش و کلی اعصاب آدمو به هم می ریزن
می بوسمتون


نگو انیسه جان من دیگه تحمل این یه کار (پوشک درآوردن ) را ندارم همین الانش کم آوردم اگه این کارها به کارهای روزانم اضافه بشه دیگه هییییچ انرژی برام نمیمونه
زهرا
2 بهمن 91 11:27
اي جونم خوشم مياددخترابه پسرازوربگن امااريساخاله من پارسارودوس دارم نكن اينكاراتو!اون قضيه شلواراشونم خعلي جالب بود!ميگم نداجون پست قبل نوشتي پايان نوزده ماهگي اين پست شدنوزده ماهگيتون مبارك منظورت بيست ماهگيه؟


عزیزم نوشتم" روزهای پایانی نوزده ماهگی " توی این پست دیگه نوزده ماهشون تمام شد
زهرا
2 بهمن 91 12:19
پيرشدم نداجوني بدل نگير


نه عزیزم چه حرفیه میزنی ! از این اشتباه ها واسه همه پیش میاد
نرگس مامان طاها و تارا
2 بهمن 91 13:33
واي ندا ...خيلي اينا باحالن...خداروشكر كه كم كم داري روزهاي وابستگي به خودتو تموم مي كني اكيدوارم در زمينه پوشك گيرون موفق باشي


نرگس جون این وابستگی چنان ریشه دار شده که با تمام تلاشی که میکنم کنده نمیشه ....من یک لحظه هم نمیتونم به کارهای خودم برسم همش این فسقلا به من چسبیدن
مامان کیان
2 بهمن 91 20:14
1 سلام
2 بله من اصفهانم ولی اصفهانی نیستماااا همسری اصفهانیه
3خب چون چند بار کامنت گذاشتم و شما جواب ندادی و به وبم نیومدی منم خواننده خاموش شدم


1 سلام
2 چه دختر خوشبختی که شوهرش اصفهانیه
3 من خیلی شرمنده ی شما و بقیه دوستان مهربونم هستم ولی تایید میکنم که بعد سرفرصت جواب بدم اما این فرصته پیدا نمیشه ببخشید کم لطفی میکنم برای اومدن به وبلاگتون هم همینطور
سمی مامی رهام و پرهام
2 بهمن 91 22:52
سلام

وای دلم ضعف کرد برا قندعسلات بچلونشون قربونشون برم الهی یعنی کیف کردم از عکسای نازشون و قهر و اشتی هاشون..

19 ماهگیشونم مبارک ایشالا دامادیشون


مرسی سمی جونم ، منم همیشه با دیدن و خوندن وبلاگ گل پسرا کیف میکنم راستی از بس برای رهام و پرهام گفتی و شنیدی انشالا دامادیشون عادت کردی برای فسقلای من میشه انشالا عروس دامادیشون
مامان دوقلوها(حسین_حسام)
3 بهمن 91 12:53
سلام عزیزای دلم 19ماهگیتون مبارک ای جون دلم فداشون بشم من چقدر خوردنی هستن ماشاا...خدا براتون حفظش کنه.


مرسی عزیزم سلامت باشین خدا دوقلوهای شما را هم حفظ کنه وبلاگ ندارن حسین و حسام کوچولو؟؟؟؟
مامان رومینا
3 بهمن 91 18:28
ای جانم لی لی حوضک بازی کردنشونو جیگره


مرسی عزیزم
مامان کوثری
3 بهمن 91 18:30
اگر دنبال تقویم 92 با عکس کودکتون هستین!!! اگر میخواهید جشن تم دار بگیرین !!!! اگر دنبال فریم های زیبا واسه روز عشق هستین!!!! حتما سری به مابزنید و طرح های زیبا و بینظیر ما رو ببینید http://temparti.blogfa.com/ هر طراحی که شما بخواهید تو سریع ترین زمان انجام میشه
مهسا مامان مرسانا
9 بهمن 91 11:11
وای الهی بمیرم

ندا جون چه میکنی با این دو تا وروجک



زنده باشی عزیزم . دارم با امید به آینده فعلا باهاشون میسازم تا انشالا یه کم عاقل تر بشن
یه مطلب جدید گذاشتم دوست دارم بیای ببینی ونظر بذاری [نیشخند]
10 بهمن 91 14:31
یه مطلب جدید گذاشتم دوست دارم بیای ببینی ونظر بذاری
آلاء
10 بهمن 91 20:25
عیدتون مبارک


مرسی عزیزم عید شما هم مبارک
مامی دوقلوها (زهرا)
11 بهمن 91 12:11
نمی دونم چرا هر بار پیام میدم ارور میده ان شا.... این بار سنت بشه

نازززززززززززی چه عکسی گذاشتی جا دندونشوووو.اخ قربونش برم چه دکتری ام برا خودش میکنه.
وای من که کلافه شدم از این دعواهاشووووون


مرسی زهراجون ، آره والا منم کلافه شدم از دعواهاشون
مامان كسرا يلدا
21 بهمن 91 10:04
اي جان جيگرشونو برم من
خيلي ماهند مشالاله واقعا دوست داشتني هستند
امان از گاز گرفتن ها !!! كسرا عاشق گوشت يلداست. روزي يكي دو بار اشك بچمو در مياره .... از نوع وحشت ناك. نميدونم چكار كنم


مرسی عزیزم ، لطف داری ........این بچه ها هرروز یه کار جدیدتر و وحشتناک تر کشف میکنن خدا خودش حفظشون کنه
دختر عمه طاها
29 اسفند 91 19:40
وای خدا چه با مزن این دوتا
کلی از کاراشون خندیدم
اوخی اشکال نداره همه بچه ها یکم گیس کشی و دعوا دارن



مرسی عزیزم . امیدوارم همیشه شاد و خندان باشی
مامان یاسنا
1 مرداد 93 15:57
وای خدا مردم از خنده چ قشنگ از موهای هم دیگه میکشید