تولد یک سالگیتون مبارک
فرشته های زندگی من تولدتون مبارررررررررک
باز هم از خدای مهربونم بی نهایت سپاسگزارم که این دوتا فرشته ی پاک و معصوم را به من و پیمان عزیزم هدیه داد و در این یک سال رحمت بیکرانش را از ما دریغ نکرد , همیشه و همه جا همراهم بود و کمکم کرد , مراقبت از دوتا بچه با هم , به تنهایی و بدون هیچ تجربه ی قبلی خیلی سخت بود هرچند خانواده هامون تا جایی که میتونستن باهامون همراهی کردن اما بیشتر اوقات تنها بودم و تمام کارها به دوش خودم بود . چندروز پیش جمله ای خوندم که عجیب روی من تاثیر داشت :
"" همه را صدا زدم جز خدا هیچکس جوابم را نداد جز خدا ""
خدایا هزاران مرتبه تو را شکر میگوییم که نعمت بزرگ سلامتی را به ما عطافرمودی ......
و اما تولد یک سالگییییی
دیروز برای جوجه های خوشگلم یه تولد خیییلی شاد گرفتیم . قرار نبود مفصل باشه اما مثل همیشه مامان نازی و پدرجون زحمت کشیده بودن و کلی تدارک دیده بودن و یک جشن مفصل خونه ی خودشون برگزار کردن ؛ دایی جون احمد هم یکی از خواننده های شهیر را که از دوستانشون بودن بعنوان سوپرایز دعوت کردن ، کلی غافلگیر شدیم و حسااااااابی به همه خوش گذشت جای همه خالی بود. عمه جون کیش بودن و بابا حسین و مامان فاطی هم یکم کسالت داشتن و نتونستن بیان تولد اما زحمت کشیده بودن و کادوهای خوشگل براتون فرستاده بودن . خاله نوشین هم که از صبح تا شب تو آشپزخونه همراه مامان نازی زحمت میکشید . دست همگی دردنکنه
راستی پارسای گلم دیگه کاملا مستقل و خودکفا شده و برای خودش از این اتاق به اون اتاق راه میره و خوشحالی میکنه و دست میزنه گاهی اوقات هم شعر تاتی نباتی را میخونه و آریسای گلم خودش می ایسته و دو یا سه تا قدم برمیداره قربون راه رفتنتون برم فسقلیای من
هدیه دایی جون احمد و زندایی جون
بیشتر این زحمت ها را مامان نازی ، پدرجون و خاله نوشین کشیدن . دستتون دردنکنه مامان و بابا و خواهر مهربونم امیدوارم بتونم زحمتاتونو جبران کنم ، خییییییییییییییییییلی دوستتون دارم