پارسا جان و آريساپارسا جان و آريسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

دوقلوهاي مهربون

پروژه ی عظیم پوشک گیرون

1392/4/14 19:09
نویسنده : مامان ندا
2,290 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فرشته کوچولوهای من

ده روزی هست که شروع کردم به گرفتن پوشک ، چند روز اول خیلی سخت بود اما به کمک مامان نازی و جایزه های جورواجور و خوراکی های موردعلاقتون تونستم کمی تا قسمتی موفق باشم . در حال حاضر هم هر نیم ساعت تشریف میبرین دستشویی . هردوتون سرماخوردین و پارسا هم اوضاع مزاجیش به هم ریخته یعنی واقعا فقط خدا میتونه کمکم کنه تو این اوضاع

چند تجربه برای از پوشک گرفتن بچه ها :

1 - باید خود مادر ، فقط و فقط خود مادر تشخیص بده که الان بچش آمادگی گرفتن از پوشک را داره یا نه ، مسلما هرچی سن نی نی به سه سال نزدیک تر باشه ، عاقل تر شده و  پروسه خیلی زودتر نتیجه میده اما باز هم بستگی به خود نی نی  داره مثلا برای من بچه هام دیگه خودشون پوشک هاشون را درمیاوردن و دوست نداشتن پوشک بشن .

2 -  وقتی تصمیم گرفتین دیگه پوشک نکنید ، اصلااااا و ابداااااااا دیگه پوشک نکنید ، من دفعه قبل که اقدام کردم بچه ها را توی خونه باز میذاتم و بیرون میبستم به همین خاطر بچه ها گیج شدن و نمیدونستن آخر تکلیفشون چیه ؟ برن دستشویی ج.ی.ش کنند یا توی پوشکشون ؟؟!!!!!

3 - اگر بچه ها تمایلی به دستشویی رفتن ندارن ، محیط دستشویی را با زدن برچسب و بادکنک و.... جذاب کنید . براشون کتاب های قصه با موضوعات مرتبط مثل کتاب "مامان بیا جیش دارم " بخونید و یا داستان بچه های اطرافتون را براشون تعریف کنید که وقتی ج.ی.ش دارن مامانهاشون را صدا میزنن و میرن دستشویی

4 - عروسک هایی که برای این مورد استفاده میشن خیلی میتونه مفید باشه ، من یک عروسکی داشتم که  گذاشتم توی دستشویی و به بچه ها نشون میدادم که نی نی خیلی بچه ی خوبیه و وقتی بهش میگم ج.ی.ش کن ، میکنه . این کار خییییییلی مفید بود ، به ذوق نی نی و دیدن ج.ی.ش کردنش خودشون میرفتن تو دستشویی

5 - تنبیه اصلاااااااااااااااااا ، شک نداشته باشید که تنبیه نه تنها کار شما را ساده تر نمیکنه بلکه دچار مشکلات دیگه ای میشین مثلا بچه دستشوییش را نگه میداره و از ترسش نمیگه و کاری نمیکنه که این خیلی بده و ضرر داره

....تنها کاری که میشه کرد اینه که چهره تون را ناراحت کنید و به بچه بگین مامان خیلی ناراحت شده و داره غصه میخوره که تو صداش نزدی با هم بریم دستشویی و شلوارت را کثیف کردی اما اگه دفعه بعد به مامان بگی ، من خوشحال میشم و دیگه غصه نمیخورم ....و اگر دفعه بعد اعلام کرد ، خودتون را خیییییلی خوشحال نشون بدین و ذوق کنید که چقدر از این کارش خوشحال شدین ، بچه ها خیلی پاک و معصومن ، نمیتونن ناراحتی ماماناشون را ببینن

 اگر چیز دیگه ای یادم اومد بعدا اضافه میکنم . توروخدا دعا کنید بچه ها زودتر خوب بشن

فکر نکنید عکس نداریمااااااااا............حتی در این مورد هم عکس داریم......ادامه مطلب

 دستشویی خانه ی ما

وقتی بچه بودم این برچسب ها باارزش ترین چیزهای زندگیم بودن ، زیر یک کتاب قایمشون کرده بودم و هرروز نگاشون میکردم ، نمیدونستم آخر عاقبتشون اینجا میشه بیچاره ها افسوس

 

 این هم از عروسکی که ج.ی.ش میکنه

 لگن کوچولوی ما

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

زهرا
15 تیر 92 8:50
قربون الوچه هاي خودم برم موهاي پارساجونو-ايشاالله زودترخوب ميشن غصه نخورنداجونم عاشق اين دوتاوروجكم بوسه بارونشون كن عزيز ديروزدوستم پيشم اومده بودبادوقلوهاي يكسالش واي كه چقدسخته دوقلوداري
مامان سهند وسپهر
15 تیر 92 10:37
واي مامان ندا واقعا كه خسته نباشي خدا خيرت بده كه اين مطلبو نوشتي نمي دوني چقدر بدردم ميخوره . اصلا يه استرس عجيبي مي گيرم وقتي فكرشو مي كنم كه بايد اين كار و انجام بدم اونم با دو تا وروجك غير قابل كنترل . خداروشكر كه موفق داري ميشي. ايشالا نيني ها هم بزودي خوب ميشن عزيزم.
مرسي از راهنمايي هاي مفيدت . من هم خيلي وقته كه بچه ها از وشك بدشون مياد و نميدوني به چه زوري پوشكشون ميكنم يكي بايد محكم بگيرتشون تا ببندم . بعدم چسبهاش سفته و هنوز زورشون نميرسه بكنن و بعضي وقتها موفق ميشن. اي داد بيداد ... باز ممنون ماماني



ممنونم عزیزم سلامت باشی ، خداراشکر که برات مفید بود ، اونقدرها هم که فکر میکنی سخت نیست ، فقط صبر زیادی میخواد باید خیییییلی صبور باشی ، نهایت یک ماه طول میکشه که کامل یاد بگیرند ، نگران نباش موفق میشی خدا به ما مادرای دوقلودار خیلی کمک میکنه . مراقب فسقلات باش
ماما نازي
15 تیر 92 11:40
عزيزم قربون ذوق وشوقت برم خدا اين ذوق را از تو نگيره ولي مامان بچه ها اون عروسك را ببيند خودشون جيش مي كنند واي


خدانکنه قربونت برم . واقعا قیافش خنده داره
آلاء
15 تیر 92 15:47
مرسی ندا جون از راهنمایی هات ان شاالله اگه منم این روزها رو ببینم حتما یه بار دیگه میام و این رو میخونم شاید تا اون موقع یادم بره

الهی قربون این دوتا وروجک برممممممممممم که دارن بزرگ میشننننننننننننننننننننننننننننننن

نمیدونم این عکس مال چه زمانیه اما پارسا چقدر لاغر شدههههههههههههه

امیدوارم زود زود خوب بشنننننن عشقای خاله




انشاالله عزیزدلم ،زنده باشی آلاء جون ، ممنون .
این عکس مال هفته پیشه عزیزم ، پارسا مریض بود دیگه از این ویروسهای معذرت میخوام اسهال گرفته بود، وقتی مریض میشن زود آب میشن
نازی
15 تیر 92 21:57
وای خدا بهت صبر بده که بتونی این پروژه رو به خوبی به اتمام برسونی اصولا دغدغه تمام مادراست یعنی دستشویی خونتون بیشتر شبیه اتاق تولده تا محل .....!
اون عروسکه هم دوست داشتم ببینم چطوره اون کارو میکنه
ولی خداییش قیافش خیلی خنده بود


مرسی نازی جون ، دقیقا همینه که میگی
نسیم-مامان آرتین
16 تیر 92 9:49
ای جونم چه لگن های خوشگلی آرتین خان ما که ننشست شاید رفتم واز اینا گرفتم وای ندا جون دستت درد نکنه از تجربیاتت استفاده کردم


مرسی نسیم جان ، از خیابون فلسطین خریدم عزیزم . خواهش میکنم گلم
مامان تارا و باربد
17 تیر 92 11:55
سلام عزیزم خوبی خسته نباشی برات آرزوی موفقیت و صبر دارم با این وروجکای شیطون خوردنی


سلام عزیزم ، ممنونم قربونت برم
امیر
17 تیر 92 12:32
به خاطر بسپاریم که همراهی خدا با انسان مثل نفس کشیدن است آرام، بی صدا، همیشگی . . . وب زیبایی داری مطالبت هم زیباست بی زحمت به تالار گفتگو ما هم سر بزن و عضو شو مرسی مجله اینترنتی سایه خیس هم بی زحمت سر بزن sayekhis.ir
مامان کیان
17 تیر 92 13:54
خـــــــــــــــــــــدا قوت


مررررررررررسیییییییییی
زهرا(مامان علی و امید)
19 تیر 92 19:57
ندا جون واقعااا از ته دلم بهت خسته نباشی میگم .. خیلییی کار سختیه ولی من میدونم که تو موفق میشی مهربونم
کارهایی هم که کردی خیلییی جالب بود .. ما که هنوز داریم وعده وعید میدیم برای دستشویی رفتن امید


سلامت باشی عزیزم ، واقعا کار سختی بود با روح و روانم بازی شد تو این مدت اما خداراشکر با موفقیت انجام شد . نهههههههههه نگو زهراا جون یعنی این داستان ادامه دارد ؟؟؟؟؟
هــانــی
20 تیر 92 2:06
عزیزممممممممم


بابا جواد
21 تیر 92 17:27
خسته نباشی دختر گلم امیدوارم خدا یار و نگهدار شما و دو قلو های شیرین و دوست داشتنیتان باشد و همیشه در تمام مراحل تربییت آنها مو فق باشید .


سلامت باشید ، خیلی ممنون از لطفتون
خاله محمد ماني
25 تیر 92 14:27
سلام خانمی روزتون بخیر پسرم محمدماني تو مسابقه نی نی شکمو شرکت کرده دوست داشتین شماره کد 392 را به شماره 20008080200 پیامک بزنید به دوستان هم اطلاع بدهید ایشالله جبران کنیم


چشم ، انشاالله که محمدمانی جون برنده بشه
سراسيمه
12 مرداد 92 23:29
وااااااااي. عكساي آخري خيلي فوق العاده و زيبا هستند، يك خواهر و برادر خوب كه نشستن و دارن جيش مي كنن. خيلي عالي بود. اميدوارم كه اين وضعيت ادامه پيدا كنه و در ادامه راه هم موفق باشيد. درضمن چرا در نوشته هاتون كلمه جيش رو بصورت ج.ي.ش مي نويسيد؟ آخه كلمه به اين خوشكلي رو چرا با اشاره و كنايه مي نويسيد؟


خیلی ممنونم ، گفتم شاید صحیح نباشه این کلمه را کامل بنویسم
زهرا
24 شهریور 92 22:06
سلام واییییییییی خدا عکسای این پستو الان دیدم الهییییییی دلم ضعف رفت برای این دوتا وروجک خوشمزه ای جانم به این تزئینات دستشویی خیللللللللللی بامزه بود
بازم از خدا میخوام توان چند برابر بهتون بده تا همینطور که تا الان این کوچولوهای دوست داشتنی رو بزرگ کردید بعد از این هم در تربیتشون کوشا باشید و ایشالله دو تا دسته گل تحویل جامعه بدید
پارسا و آریسای عزیز بازم تاکید میکنم خیلی خیلی قدر این مامان مهربون و صبور رو بدونید.
بوسسسسسسسسسس محکم برای مامانی و فسقلیهاش


مرسی از این همه لطف و احساسات قشنگ و دعاهای خوبت زهراجان