پارسا جان و آريساپارسا جان و آريسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

دوقلوهاي مهربون

آخرین روز در رحم مادر

1390/3/28 12:20
نویسنده : مامان ندا
2,368 بازدید
اشتراک گذاری

  آسموني هاي من ، كمتر از 24 ساعت ديگه به به دنيا اومدنتون موندهniniweblog.com . اين روزاي آخر خيلي سخت  اما همراه با يك انتظار قشنگ بود و همون عشق ديدار شما به من طاقت و تحمل اين سختي ها و دردها را دادبغلقلب . از ديروز تا حالا نميخوام حتي براي يك لحظه دستمو از روي شكمم بردارم چون مي دونم دلم براي تكوناي قشنگتون تنگ ميشه خیال باطل. با تمام وجود حستون ميكنم وقتي دست و پاهاي كوچولوتونو به شكمم فشار ميدين انگشتاي كوچولوتون حس ميشه اما خدايي خيلي پهلوونيد چون ميخواين پوست شكم مامانو پاره كنيد و بياين بيرونniniweblog.com. الهي بميرم شماها هم مثل من خسته شدين . ديگه چيزي نمونده .niniweblog.com

 

اين مدت بارداري همش استرس پاره شدن كيسه آب ، زايمان زودرس ، پيچيدن بند ناف دور گردن جنين ، فشار بالا ، ديابت حاملگي ، باز شدن دهانه رحم و ...........را داشتم و خوشحالم خداي مهربون كه در تمام زندگيم هوامو داشته و مراقبم بوده توي اين دوران هم منو تنها نذاشت و همراه من بود . همچنين پدر و مادر و خواهر عزييييييييزم كه با تمام وجود از من مراقبت كردند و من را تا روز آخر همراهي كردن و تمام بداخلاقي هاي منو با مهربوني جواب دادن بدون اينكه خم به ابرو بيارن ماچماچ. پيمان عزيزم هم كه  مثل همشه در كنارمن بود و با بودنش به من آرامش ميداد ماچ.  از همه سپاسگزارم حتي از دوستاي خوبم در ني ني سايت كه با راهنمايي ها ، دلداري ها و تجربياتشون به من كمك كردند قلب. اميدوارم فردا زايمان راحت و خوبي داشته باشم . خييييييلي ميترسم . خدايا كمكم كن كمكم كن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

خاله پارمیدا
28 خرداد 90 13:16
عزیزم ایشالا به زودی روی گل نی نی هاتونو ببوسی.براتون دعا میکنم
فهیمه
28 خرداد 90 14:59
سلام عزیزم.امروز خوب بخواب که امشب فردا شب و شبهای دیگه از خواب خبری نیست.
سهیلا
29 خرداد 90 2:01
سلام خانومی انشالله به سلامتی امروز کوچولوهاتو بدنیا میاری و خیلت راحت میشه لحضه زایمان برای همه اونایی که در آرزوی نی نی هستن لطفا دعا کن برای من هم همینطور مرسی منتظر عکسای جیگرات هستیم و براتون دعا میکنیم
شقایق
29 خرداد 90 22:47
سلام مبارکه دوستم خیلی خوشحالم برات تو الان دو تا گل داری برای منم دعا کن
مامي ايلياجون والشن جون
30 خرداد 90 7:46
سلام عزيز دل خودم . مبارك باشه انشاء ا... قدم فرشته هاي نازت پرخيروبركت باشه . ايلياالشن با مامانشون بوس مي فرستن براي مامان ندا و ني ني هاي نازش .
مامان گلدونه ها
30 خرداد 90 8:17
ندا جون روز تولد نی نی هات یکی از زیبا ترین روزهای زندگیت میشه ولی سختیهای بعد از تولد نی نی ها که البته شیرین هم هست خیلی بیشتر ازسختی های بارداریه برای خودت ونی نی ها آرزوی سلامت میکنم به من وگلدونه ها هم سر بزن موفق باشی
مادر سپهر
30 خرداد 90 16:21
سلام مامان خانم الان كه دارم واست مي نويسم ديگه مامان واقعي شدي قدو نو رسيده هات مبارك خسته اين دوران نباشي و پيشاپيش خسته دوران بعد زايمان هم نباشي زودي بيا و واسمون از ني ني ها بگو و عكساشونو بگذار ببوسشون
پرگل
31 خرداد 90 22:30
وای قربون اون دوتا جینگیلیت برم ندا کی عکسشونو میزاری ببینمشون جیگرای خاله رو؟ منم عکس ساینا رو گذاشتم توی کلوپ حنا نمیدونم دیدی یا نه ولی توی وبلاگش هم میزارم بزار عکس جوجه هاتو...
حنا
1 تیر 90 16:03
عزيزم من چند وقت پيش با وبلاگ قشنگت آشنا شدم. منم اگه خدا بخواد شهريور ماه صاحب دو تا دختر دوقلوي خوشگل مي شم. خيلي سيسمونيت قشنگ بود. اين بود كه منم تصميم گرفتم مثل تو دو تا تخت نوزاد نوجوان بگيرم آخه فكر مي كردم اتاقم اندازه شماست. كلي هم اندازه زدم و به نظرم جا مي شد اما حالا كه وسائلم رو آورده متاسفانه مي بينم جام به طرز وحشتناكي تنگه اصلا كمدام دراش باز نمي شه نميدونم چكار كنم اگه ني ني هاي گلت به دنيا اومدن و وقتي برات گذاشتن كه به وبلاگت سر بزني بهم بگو اندازه طول و عرض اتاقت و طول و عرض تختت چقدره؟
ولي خيلي بامزه مي شه اگه ني ني هات سه تا باشن مبارك باشه حتما الان به دنيا اومدن ديگه.


سلام . ممنون از لطفت عزيزم . توي سايت www.arjan.ir همه اطلاعاتي كه ميخواي درمورد اين سرويس هست .خيلي مراقب خودت و دوقل ني ني نانازت باش . موفق باشي
نازنین نرگس نفس مامان
1 تیر 90 21:35
الهی که بدون هیچ سختی زایمان کنی پیش پیش پاقدمشون مبارک
مامان محمدين
6 تیر 90 23:26
مباركه مبارك مبارك و مباركككككككككككككككككككككككككككككككككككككك

خيلي قشنگ گفته بودي از حست.

به من هم القا شدم

دلم خواست دستم رو بذارم روي شكم

ولي خبري نبود
عجب روئي دارمااااااا نه؟


سلامت باشي سميه جون مهربون

من تا دو روز بعد از زايمانم حركت روده هامو از روي شكمم ميديدم مثل حركت جنين بود . ترسيدم يه قل ديگه جا مونده باشه هههههههه اما دكتر گفت رودمه