پارسا جان و آريساپارسا جان و آريسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

دوقلوهاي مهربون

شب یلدا 1391 و واکسن 18ماهگی

1391/10/3 16:08
نویسنده : مامان ندا
3,502 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فرشته های کوچولوی من ، یلداتون با تاخیر مبارکماچماچ 

امسال شب یلدا بهتر از سال قبل برگزار شد چون دیگه همه به نبودن مادرجون در جمعمون عادت کردن و کم کم باورشون شد که دیگه مادربزرگ قصه گوی شب های یلدا در بین ما نیست ناراحت خدا رحمتشون کنه و روحشون شاد باشه .

شب یلدا همه خونه ی مامان نازی بودیم و خیلی خوش گذشت ، شما دوتا هم که با شاینا و هیوا همبازی شده بودین و حسابی بازی کردین و کلی نانای ، قربون دستای کوچولوتون برم که اینقدر حرفه ای نانای میکنید عشقای مامانماچماچ 

روزی که مدت ها بود استرسش را داشتم فرا رسید :

دیروز صبح رفتیم واکسن 18 ماهگیتون را زدین ، الهی بمییییییییرم که اینقدر اذیت شدین . وقتی اومدیم خونه دستتون را میزدین به پاهاتون و پارسا اوووه اوووه میکرد و آریسا با یک لحن سوزناکی میگفت "گاگایه جیس" یعنی آقاهه جیز زد ، الهی مادر بمیره و نبینه جوجه هاش ناراحتن و گریه میکنن . هرکاری کردم نذاشتین کمپرس سرد و حتی گرم روی پاهاتون بذارم . عصر که از خواب بیدار شدین آریسا نمیتونست از جاش پاشه ، پارسا هم لنگون لنگون راه میرفت و جیگر من کباب شد گریه مامان نازی ساعت 6 تا 8 پیشمون بودن اما حدود ساعت 9 شب بود که تب کردین و هردو باهم خونه را گذاشتین روی سرتون و منگریهکلافه. تایلانول و شیر بهتون دادم و ساعت 11 خوابیدین اما تاصبح همش نگران تبتون بودم و خوابم نبرد میترسیدم خوابم ببره و تبتون بره بالا . خلاصه بالاخره صبح شد و بابا پیمان بیچاره خسته و خواب آلود رفتن سرکار و شماها هم زود بیدار شدین و دوباره بهونه گیری و گریه و ناله شروع شد . حالا هم خوابیدین ؛ تب هم ندارین امیدوارم پاهاتون زود خوب بشه چون وقتی راه رفتنتون را میبینم اعصابم خورد میشه که نمیتونم کاری براتون بکنم و میخوام خودمو تکه تکه کنم

چند تا عکس داریم از شب یلدا ....بریم به ادامه مطلب :

 

 

 

صبح روز سی ام آذر91 رفتیم آتلیه و من این عکس ها را با دوربین خودم گرفتم

شب یلدا خونه ی مامان نازی شماها هندونه شدین و خوردنییییییی

این هم پدرجون که عاشقشین و عاشقتونه

اینجا هم شبی هست که واکسن زدین و آریسا خودش داره پاهاشو کمپرس سرد میکنه ، پارسا خان هم که وقتی یه چیزی یه کوچولو سرد یا گرمه اوووه اووه میکنه و دست نمیزنه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

آلاء
3 دی 91 14:47
الهی قربون این هندونه هاییییییییییی خوردنیییی بشم منننننننننننننن
آلاء
3 دی 91 14:49
خصوصی داری عزیزم
نازی
3 دی 91 23:07
وای چه بامزه شدن بچه ها چه آتلیه جالبی ایشالله همیشه خوش باشن
شقایق مامی پانی پویان
3 دی 91 23:35
یلداتون مبارک خوشگلاااا
نسیم -مامان آرتین
4 دی 91 8:17
هندونه خاله یلدات مبارک وای نداجون نگو حال بچه هارو همچین توصیف کردی که منم دلشوره گرفتم یعنی 20روز دیگه ماهم همین برنامه هارو تو خونمون داریم الان حال این تربچه ها خوبه ایشالا محکم محکم میبوسمتون راستی به ما رمز میـــــــــــــــــــدی؟؟؟؟؟؟؟؟
زهرا
4 دی 91 17:45
اي جااااااااااانم
مامان تارا و باربد
4 دی 91 20:00
هزار ماشالا به این فندقی ها می بوسمشون عکساشون عالیه یلداتون مچددا مبارک امیدوارم سالیان سال عاشقانه در کنار هم زندگی کنید. برای واکسن هم نگران نباش یکی دو روز بیشتر طول نمی کشه و به امیدخدا از فردا خونه رو به هم می ریزن دوباره
پرگل
5 دی 91 14:07
بخورم این هندونه ها رو جیگرتونو برم من با این عکسای خوشگلتون یلداتون مبارک
نرگس مامان طاها و تارا
7 دی 91 11:44
اي خدا چقدر اينا آخه نازن؟؟؟؟دلم رفت
مریم مامان محمد مانی
10 دی 91 17:19
الهیییییییییییییییی انشالله که زود زود این جیگرا خوب بشن و همیشه در کنار هم شاد باشید.