پارسا جان و آريساپارسا جان و آريسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

دوقلوهاي مهربون

جزیره بازی،پارک،نقاشی ها

سلام گلا  یک روز بعداز ظهر که سرحال بودید با مامان نازی بردیمتون جزیره بازی و شما کلی بازی کردین و خوشحال بودین امیدوارم همیشه شاد باشید عشقک های من  غرفه ی نقاشی و دو عدد پیکاسو کوچک  غرفه ی سفالگری ، درخت ، حلزون و خورشید کاری از آریسا خانم  غرفه ی سفالگری ، درخت ، حلزون و خورشید کاری از آقا پارسا  بدون شرح ورودی جزیره ، زاینده رود دوباره بی آب شد  کاردستی ها و نقاشی هایی که اونجا انجام دادین  غرفه ی بازی  استخر توپ غرفه ی بازی  پارک و دوچرخه سواری ...
18 خرداد 1394

سفر به شهریاسوج پایتخت طبیعت ایران

سلام نفس های من  امسال تعطیلات خردادماه تصمیم گرفتیم جمیعا با کل خانواده بریم سمیرم و یاسوج . صبح زود روز سیزدهم راه افتادیم جاده ی خیلی زیبا و خطرناکی داشت . ساعت 2 رسیدیم ، بابا پیمان قبلا برامون  یه خونه دربست اجاره کرده بود رفتیم کلید را گرفتیم و اونجا مستقر شدیم . ناهار خوردیم و کمی استراحت کردیم و عصر شروع به گشت در شهر کردیم . زیبا بود اما به نظر من شمال یه چیز دیگه ست .جنگلای بلوط داشت و آبشارهای قشنگ و طبیعی ، خوبیش این بود که طبیعتش بکر و دست نخورده بود . بریم  تو عکسا تصویری درموردش توضیح بدم  تصاویری از طبیعت زیبای یاسوج  هوای بسیاااااار تمیز و عالی  آبشار یاسوج ...
15 خرداد 1394

جشن پایان سال اول مهد کودک

سلام جیگرای خوشمزه  روز جمعه اول خردادماه جشن پایان سال تحصیلی تون برگزار شد . شما دوتا هم تو گروه سرود بودین ، قربونتون برم که فقط حرف آخر هر کلمه را با گروه میخوندین   آریسا کاملا تو ژست سرود خوندن بود ، پارسا که دیگه چشمهاشم میبست و میخوند که اون موقع من داشتم فیلم میگرفتم و متاسفانه عکسی از اون صحنه ندارم . دلم میخواست بپرم رو سن هردوتونو درسته قورت بدم   . یه حس خیلی خوبی داشتم و کلی براتون دعا کردم ، امیدوارم جشن فارغ التحصیلی تون را ببینم  خاله سارا مربی مهربان که در این 8 ماه براتون کلی زحمت کشیدند  کلبه نمایش در فرهنگ سرا ( محل برگزاری جشن) گروه سرود ، کل بچه های مهد...
1 خرداد 1394

سه سال و یازده ماهگی 2 ( شیرین کاری ها)

سلام زندگی های مامان  در این قسمت از پست یازده ماهگی تون میخوام  از شیرین زبونی و شیرین کاری هاتون بگم و عکس بذارم  1 - قبلا وقتی میخوابیدین میگفتم ، آخیییییش خوابیدن ، یه نفسی بکشم یه کم استراحت کنم اما این روزها دیگه نه اینکه قسمتی از وجودم بلکه تماااام وجودم شدید و با اینکه خیلی اذیتم میکنید ولی وقتی میخوابید غصم میگیره که خونه ساکت شد و چه معصومانه خوابیدین . یک ساعت پیش چقدر دعوا و جیغ جیغ کردم سرتون و حالا با چه عشق پاک و خالصی دست بر گردن من گذاشتید و خوابیدید  خلاصه که وجدان درد شدید میگیرم  موقع خوابیدن از خاطرات روزانه گرفته تاااااا خاطرات زمان جنینی تون هم یادتون میاد و میخواین تعریف ک...
30 ارديبهشت 1394

سه سال و یازده ماهگی 1( تفریحات اردیبهشت ماه)

سلام عشقاااااااا سه سال و یازده ماهگی تون مبارررررررک سه سال و یازده ماهگی تون افتاد به اردیبهشت ماه ، زیباترین و بهترین ماه اصفهان . هوا عالی ، طبیعت زیبا ، همه چیز فراهم برای تفریح . به همین خاطر عکس های این ماه را به دو قسمت تقسیم کردم یکی تفریحات و یکی شیرین کاری ها . این پست اختصاص داره به تفریحاتتون . با هم ببینیم  پارک غدیر، جشنواره از مزرعه تا بشقاب اسکوتر بازی در کنار پل خواجو و زاینده رود زیبا یک روز کامل در پارک ناژوان همراه با هیوا و شاینا  اینم همون توضیح بالایی بعلاوه اینکه عکس: مامان ندا  و طراح ژست : خاله مهرنوش بدون شرح همراه با شاینا کار هرروز بن...
29 ارديبهشت 1394

سفر یک روزه به گلپایگان

سلام عزیزای دل من  سفر یک روزه کوتاه و مختصری به گلپایگان داشتیم همراه با مامان نازی و پدرجون . عالی بود خیلی خوش گذشت بخصوص به شما دوتا وروجک    ارگ گوگد داخل ارگ  گفتم ژست خوشگل بگیرید ،   گرفتید دیگه  کنار رودخانه جاری در پشت سد گلپایگان پارسا خان میترسید مار بیاد  قاصدک نموند دیگه اونجا ماشاالله ، ماشاالله ، ماشاالله  ...
26 ارديبهشت 1394

تله کابین

عشقولیای من سلااااااااام  امروز با مامان نازی بردیمتون تله کابین صفه ، خیلی دوست داشتید اما همش دنبال جنگل و همسفری های شمالمون میگشتید  لحظه ورود به تله کابین در حال بالا رفتن  نمای شهراصفهان از داخل تله کابین دوتا عشق دو تا زندگی دوتا نفس دو تا جیگر در حال پایین اومدن  ماشاالله ، ماشاالله ، ماشاالله  ...
23 ارديبهشت 1394